بنام خدایی که انسان آفرید * ز رحمت برایش جهان آفرید

آدرس پی وی تلگرام جهت ارتباط آنلاین: hafeze2@ آدرس کانال تلگرام علوم قرآن و حدیث: quranied@

بنام خدایی که انسان آفرید * ز رحمت برایش جهان آفرید

آدرس پی وی تلگرام جهت ارتباط آنلاین: hafeze2@ آدرس کانال تلگرام علوم قرآن و حدیث: quranied@

بنام خدایی که انسان آفرید  *  ز رحمت برایش جهان آفرید

با سلام...
مرتضی رحیمی هستم.
دانشجوی رشته علوم قرآن از دانشگاه مذاهب اسلامی.
در این وبلاگ سعی دارم تا مطالب درسی، مقالات تقریبی و پاره ای از مطالب گوناگون رو به نمایش بگذارم.

آخرین نظرات
  • ۱۲ آبان ۹۸، ۱۴:۵۳ - عبدالله
    عالی

شیوههای فکری و علمی تحقق "تقریب مذاهب اسلامی

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۳۲ ب.ظ

شیوههای فکری و علمی تحقق "تقریب مذاهب اسلامی

دکتر انور ورده ـ سوریه

به نام خداوند بخشنده مهربان

الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام على سیدنا محمد حبیب رب العالمین، وعلى آله الطیبین الطاهرین، وعلى أصحابه الغر المیامین، وعلى من تبعه وتبعهم بإحسانٍ إلى یوم الدین.

هنوز هم "مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی" به ریاست شیخ فاضل آیةالله محمدعلی تسخیری ، امت اسلامی را میهمان کوششهای پیگیر و پرباری که در پی همدلی و وحدت صف امت اسلامی و بویژه میان دو بال اساسی و عمده آن یعنی اهل سنت و جماعت از یک سو و شیعه اهل بیت پیامبر علیه و علیهم السلام است ، مینماید.

این کنفرانس نیز بیست و چهارمین برگ از کتاب "تقریب" بشمار میرود و این بار کوششهای مربوطه و در واقع موضوع کنفرانس به جستجوی روشهای فکری ، علمی و عملی برای تبدیل "تقریب مذاهب اسلامی" از ایدهای نظری و رؤیاگونه به حقیقت و واقعیتی ملموس و عینی سوق داده شده است. این گزارش درست و اصولی را عقل و نقل نیز توأما و بویژه در پرتو بحرانهای سرکشی که امت ما را نشانه گرفته و لرزه به اندام آن انداخته و اصل وجودش را تهدید کرده است ، میطلبند.

با آگاهی از محورهایی که دستاندرکاران کنفرانس ، آنها را برای بحث و بررسی پیشنهاد کردهاند ، توجهم به محوری معطوف شد که مربوط به اهمیت روشنگری در میان نخبگان و تودههای مردم در مورد "تقریب" و تعمیم روح برادری و همدلی و محبت میان بخشهای مختلف امت بود. همچنانکه محور مهم دیگری نیز توجهم را جلب کرد که حکایت از موکولسازی اختلافهای فرعی و تخصصی به نشستهای آکادمیک و عدم طرح آنها در رسانههای گروهی داشت. به نظرم آمد در مقالهای که ارایه میدهم پیوندی میان این دو محور برقرار کنم زیرا معتقدم که ربط ایندو به یکدیگر ، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. چندی پیش استاد علیزاده موسوی ـ رایزن ج.ا.ایران در دمشق ـ به دیدارم آمد؛ در این دیدار از روشهای عملی در جهت تحقق نزدیکی بیشتر میان مردم دو کشورمان صحبت کردیم؛ در آن زمان به ایشان گفتم : «دو کشور ما (سوریه و ایران) دارای متینترین و محکمترین روابط سیاسی با یکدیگر هستند ؛ رهبران کشورهای ما پایبندی فوقالعادهای به این روابط دارند و عمر این روابط ویژه میان دو کشور ، از سی سال نیز فراتر رفته است چه با شکلگیری جمهوری اسلامی در ایران آغاز گردید و مرتب به رشد و توسعه خود ادامه داد تا سرانجام با روی کار آمدن پریزدنت "بشار الاسد" و انتخاب پریزدنت محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری ایران از عمق و گرمی بیشتری برخوردار شد ؛ موافقتنامههای فرهنگی و اقتصادی میان دو کشور رو به فزونی گذارد و روادید و عوارض ورود به دو کشور لغو شد و این یعنی اینکه رهبران دو کشور بر آن هستند که این دو کشور به عنوان یک کشور تلقی شود.

این به لحاظ سیاسی کاملا شناخته شده و ملموس است ولی این پرسش را مطرح میسازم : آیا مسایل در بعد اجتماعی و مردمی نیز بر همین منوال بود؟

و آیا مردم در سوریه ، ایران و مردم ایران را شناختهاند؟ و با تمدن و اصالت و زیباییهای این کشور، آشنا گشتهاند؟

آیا تجربه زندهای را در آن از سر گذراندهاند؟!

و آیا ایرانیان در مورد سوریه نیز اینکارها را کردهاند؟!

متأسفانه : خیر!

این درست که نوعی گردشگری دینی وجود دارد که طی آن گروههای ایرانی برای زیارت اماکن مقدسی چون : آرامگاه بانو زینب و بانو رقیه و بانو سکینه (رضوانالله تعالی علیهن) به سوریه سفر میکنند ولی این گردشگری برای شناخت مردم از یکدیگر بگونهای که هرگونه سوءتفاهمی را از میان بردارد و باورها را دگرگون سازد و رنگ خاکستری و سیاه را به رنگ سفید روشن تبدیل سازد ، کافی نیست!

هنوز در کشور من مردمانی هستند که گمان میکنند "صیغه" در پیادهروهای خیابانهای ایران خرید و فروش میشود!

هنوز کسانی یافت میشوند که گمان دارند دولت ایران برای ابولؤلؤ (لعنةالله علیه) به پاس کشتن خلیفه دوم عمربن الخطاب (رضیالله عنه) ضریح مقدسی ساخته است! و هنوزهم هستند کسانی که از قرآنی بیگانه با اسلام با عنوان "مصحف فاطمه" (رضیالله عنها) و از سردادن اذان نامتعارف در مساجد ایرانی سخن میگویند که در آن مؤذن اینگونه اذان را به پایان میرساند : "تاه الامین" ، "تاه الامین" و منظورشان آنست که جبراییل (علیهالسلام) راه گم کرد و بجای ورود بر علی (کرمالله وجهه) بر محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) نازل شد!

و در ایران نیز مردمی هستند که به اهل شام [سوریه] به عنوان نوادگان معاویه و یاران یزید نگاه میکنند و همه گناه و پلیدی مشارکت در ریختن خونهای پاکی که در سرزمین کربلا ریخته شد را به ایشان نسبت میدهند و در پی مجازات و محاسبه آنان بخاطر عذاب و شکنجههایی هستند که کودکان و زنان و فرزندان اهل بیت (علیهمالسلام) نیز در آتش آن سوختند!

امثال این کسان در همه کشورهای عربی و اسلامی وجود دارند و رهبران سیاسی هرچقدر هم تلاش کنند نمیتوانند این باورها را تغییر دهند زیرا تصمیمهای سیاسی به تنهایی کافی نیست!

مقامات ممکن است بتوانند دهان مردم را ببندند و آنانرا از بیان مکنونات قلبی خود بازدارند ولی باورهای آنها جز با دو عامل و ابزار عمده و اصلی ، دگرگون نمیشود : یکی قلم و دیگری مشاهده و همزیستی و دیدار مستقیم ؛ که میخواهم به این دو مورد ، مورد دیگری را نیز اضافه کنم که به لحاظ اهمیت و حساسیت دست کمی از آنها ندارد و آن ، روشنی و صراحت لهجه است.

در مورد قلم ، نخبگان و روشنفکران باید خود را برای خلاقیت در انواع گوناگون نوشتههای فکری ، داستانی ، رمانی و دراماتیک در راستای ایجاد باورهایی در حد و اندازه اهمیت "تقریب" و نزدیکی افراد و گروههای این امت و نیز خطرات پراکندگی و تفرقه و کینتوزی و دشمنی ، آماده سازند.

این نخبگان همچنین باید در جهت افشاگری برنامهها و نقشههای مستقیم و غیرمستقیم دشمنان امت در تحکیم تفرقه و پراکندگی ما و نیز بهرهبرداری از این تفرقهها ، بکوشند.

در اینجا مایلم بر اهمیت نقش درام (نوشتاری ، شنیداری و دیداری) انگشت گذارم ، زیرا ابزار بسیار شگفتی است که بدون علنی ساختن خود ، به ذهن و وجدان مخاطب نفوذ میکند ؛ اهمیت و درعین حال خطرناکی آن نیز در همین نکته نهفته است.

در دیدارهای مستقیم و مشاهده و همزیستی را نیز میتوان با فعال ساختن گردشگری محیط زیستی (اکوتوریسم) میان دو کشور و تدوین برنامههای گردشگرهای هوشمندانهای با جنبههای باستانشناختی ، رفاهی ، اجتماعی ، سنتی و میراث فرهنگی و تفریحی ـ که مردم را در جریان اوضاع حقیقی و ساده جاری در هر دو کشور قرار دهد و در اذهان ایشان تصاویر سازندهای برجای گذارد و حافظه آنرا سرشار از حوادث جالب و دلنشینی سازد که در شبنشینیها و جمعهای گرم خود از آن یاد کنند ـ تحقق بخشید. بدین ترتیب میتوان محیط گرمی فراهم آورد که در آن یخهای جهل و غربت روانی و دشمنیهای ذهنی و کینههای واهی مبتنی بر هیچ یعنی بر دروغ و یاوههای صد تا یک غاز! بتدریج ذوب گردد. در آن نشست به آقای موسوی رایزن محترم فرهنگی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کردم که ساماندهی سفرهایی اینگونه میان دانشجویان دانشگاههای سوریه و دانشگاههای ایران و بویژه دانشجویان رشتههای : معماری ، هنرهای زیبا و رسانههای گروهی (ارتباطات) انجام شود زیرا محصلان این رشته از جمله پیشگامان جوامع خود بشمار میروند ؛ آنها میتوانند وقایع و دیدهها و شنیدههای خود را با صدا و تصویر و تابلو و رنگ ، منتقل سازند در نتیجه آنها میتوانند نخستین دسته از فعالین آینده شناسایی و تحقق بخش حکمت آیه شریفه "و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا" باشند و راه را بر آنچه در این ضربالمثل عامیانه یعنی : «انسان دشمن نادانستههای خویش است» آمده ، ببندند ؛ وقتی جهل و نادانی از میان رفت و شناخت جای آنرا گرفت و چشمها آنچه را خوشایندشان بود دیدند و گوشها شنیدند و جانها از آنچه هراس داشتند ، آرام گرفتند ، در آن هنگام روابط و دوستیها شکل میگیرند و انسان از "دشمن نادانستهها" به "دوست دانستههایش" تبدیل میشود. ما از چیزی صحبت میکنیم که شاید بتوان آنرا عادیسازی روابط میان دو بخش از این امت یعنی اهل سنت و شیعه نامید و اگرچه شاید واژه "عادیسازی" اندکی خشن یا ناخوشایند بنظر آید ولی من آنرا دقیق میدانم و این "دقت" گویای اهمیت و خطر نادیده گرفتن آنست.

اندکی پیش گفتم که روشنی و صراحت برای ساخت باورهایی مثبت و دوستانه در میان تودههای مردم در راستای نزدیکی دینی و مذهبی ، دو امر ضروری بشمار میروند.

منظورم از این سخن چیست؟

اجازه دهید مثالی بزنم.

یکی از علمای اهل سنت ، میخواست به شیعیان نزدیک شود و در جهت عادیسازی روابط با ایشان عمل میکرد ؛ او در درسهای خود در برابر شاگردانش خاطرنشان میکرد که اهل سنت و شیعیان ، کاملا با هم شباهت دارند و تنها فرق موجود میان آنها آنست که اهل سنت در نماز ، دستهای خود را روی سینه قرار میدهند حال آنکه شیعیان دستها را آزاد رها میکنند!

این سخن نه درست است نه دقیق و نه امانتدارانه. وقتی اهل سنت چیزی را از امامت و ائمه و عصمت و غیبتهای دوگانه صغری و کبری ، متعه و ولایت فقیه و سقیفة بنی ساعدة و از این دست مسایل جوهری که نشاندهنده تمایز آنها با برادران شیعه است ، بشنوند ، متوجه خواهند شد که استادشان که همه تفاوتها را تنها در یک اختلاف ساده شکلی فقهی خلاصه میکرد یا نسبت به حقیقت این تفاوتها نادان بود و چیزی نمیدانست یا دروغگو و نیرنگکار و دغل بازی بود که در پنهان ساختن اطلاعات و درهم پیچاندن تاریخ و حقیقت ، مصلحتی داشت و یا اینکه آدم سادهلوحی بود که به ریش خود میخندید و یا بالاخره مردم را احمق میشمرد و از اینکه عقل و شعور آنان را به بازی گیرد و سخنان یاوه برابر آنها بگوید ، ابایی نداشت و هیچکدام از این احتمالها هرگز پذیرفته نیست ، هرگز!

"نزدیکی" و "تقریب" درست و صحیح ، مستلزم صراحت و روشنگویی است. خطر دروغگویی و مبهم گویی و فریبکاری بسی بیش از خطرات صراحت و شفافیت است. بر عاقلان نیز پوشیده نیست که دشمنان این امت بر تار "دریدن پردهها" و "افشای رازها" مینوازند و اگر صراحت و روشنی وجود داشته باشد دیگر برگ برندهای در اختیار دشمنان و بهرهگیری از آن در بزنگاهها برای رسواسازی یا گمراهسازی ، باقی نخواهد ماند!

روزی یک روحانی درزی لبنانی به نام "شیخ مرسل نصر" کتاب ارزشمندی به من داد که عنوان آن چنین بود : "موحدان دروز کیانند؟" که در آن با صراحت و روشنی تمام ، حقایق مربوط به باورهای پیروان طائفه دروز نوشته شده و تفاوت میان آنها و سایر مسلمانان به لحاظ اعتقادی یا احکام فقهی ، به دقت توضیح داده شده بود.

پنهان نمیکنم که به نظر من این کتاب دارای ارزش بزرگی است زیرا انسان با مطالعه آن ، با دیگران ـ آنگونه که خودشان هستند و نه آنگونه که تصوّر میکند ـ آشنا میگردد و این از یکسو قفلهای بسته دلها را میگشاید و از سوی دیگر راه بر فرصتطلبان و سناریونویسان دروغپرداز میبندد.

٭ ٭ ٭

یک نکته دیگر هم وجود دارد که به عنوان : محوری که برادران دستاندرکار این کنفرانس درنظر گرفتهاند مربوط میشود ؛ عنوان مزبور عبارت است از : "ضرورت قانع ساختن نخبگان وتودهها به اهمیت تقریب پیروان مذاهب اسلامی".

اصولا به اعتقاد من نخبگان (به معنای صحیح این کلمه) قاعدتا باید ـ اعم از اینکه بطور رسمی (از طریق یک مؤسسه ، حزب یا سازمان) یا بطور عادی (با زندگی روزمره و بدور از هرگونه تشریفات رسمی) فعالیت داشته باشند ـ نسبت به اهمیت "تقریب" کاملا آگاه و خود دستاندرکار و صد در صد در خدمت به آن باشند.

بنابراین مشکل در نخبگان نیست.

مشکل در تودهها نیز نیست زیرا تودهها پشتسر سیاستمداران و رهبران و تصمیمگیرندگان و اندیشهها و سازندگان مواضع آنها ، میایستند ؛ کسانی که با توجه به تحلیلهای روانشناختی از ویژگیهای حرکتهای مردمی آگاهی داشته باشند ، میدانند که این مشکل اصولا از تودههای مردم نیست.

به نظر من مشکل حقیقی در کسانی است که مدعی نخبگی هستند ولی هرگز در شمار نخبگان نیستند! مشکل در کوتوله روشنفکران و شبه تحصیلکردههاست!

نزد کسانی است که با حفظ کردن دو آیه از قرآن کریم ، دو حدیث شریف و دو بیت شعر و دو صفحه از تاریخ و با بلند کردن ریش و پوشیدن قبا و لبّاده و عمامه و رویارویی با مردم از طریق میکروفنها و دوربینها و صفحات کتابها و مجلات ، به ایجاد جنجال و هیاهو میپردازند و نزد آنهایی است که ادعا میکنند غدیر علی از آن ایشان است یا صاحبان پیراهن عثمانند!

اینان اساس مشکل را تشکیل میدهند ؛ اینان همان کسانی هستند که که تیشه به ریشه جوامع اسلامی میزنند و با بهرهگیری از کانالهای ماهوارهای چون : "صفا" ، "المستقلة" ، "الانوار" یا "الوصال" و دیگر کانالهای ماهوارهای که خود را وقف نفرت افزایی بجای تبلیغ و بیگانهسازی بجای "تقریب" کردهاند ، افکار عمومی مسلمانان را آشفته میسازند.

از شگفتیهای روزگار اینکه در میان نهادهای رسمی ، دولتی یا حکومتی یا مردمی کشورهای اسلامی ، مرجعیتهای مسؤول سیاسی ، قضایی یا امنیتی یا دینی توانا بر لجام زدن به این دروغپردازان خرابکاری که افکار مردم را به بازی گرفته و آسمان و ریسمان به هم میبافند و آنانرا به باروتهای قابل اشتعالی در هرلحظه تبدیل میسازند یافت نمیشود حال آنکه همین مرجعیتها را میبینیم که چنانچه رسانههای گروهی کمترین خطری برای منافع سیاسی یا شخصیتهای برجسته آنان داشته باشند بلافاصله دست بکار میشوند و توان تحرک فوری را دارند!

صاحبان ، مدیران و تهیهکنندگان این نوع برنامهها و میهمانان چنین برنامههایی در آن تلویزیونهای ویرانگر باید تسلیم دادگاههای ویژه شوند تا به اتهام تشویش اذهان و افکار عمومی و بازی با احساسات تودههای مسلمان و به اتهام افشاندن باروت در فضای جوامع عربی و اسلامی به منظور به آتش کشیدن یا منفجر ساختن این جوامع ـ بهنگامی که دستورهای مقتضی از سوی طاغوتهای کینتوز و مترصد صادر میشود ـ محاکمه گردند!

برای این حکومتها دشوار نیست که برای تدوین و تنظیم قانون مشترکی در جهت تضمین صدوراحکام بازداشت این تبهکاران و جنایت پیشهگان، هزینه کنند ؛ این احکام میتواند حداقل حرکت آنان را فلج و آزادی ایشان را مختل کند.

٭ ٭ ٭

ممکن است کسی بگوید : بگذار هرچه میخواهند بگویند مگر نگفتهاند : «سگها عوعو میکنند و کاروان به راهش ادامه میدهد»!

ولی من میگویم : وقتی سگان عوعو میکنند ممکن است در کاروان کسانی باشند که بترسند ، گریه کنند و دست پاچه شوند و زمین بخورند!

ممکن است زن حاملهای در این میان باشد که سقط جنین کند یا کودکی دچار عقده شود یا بیماری که بر شدّت بیماریاش افزوده گردد ؛ فشارش بالا رود و اعصابش درهم ریزد!

در کاروان وطن ، همگان که درشمار شکیبایان و خونسردان و خردمندان نیستند!

جاهل هست ، غافل هست ، سطحی هست ، گول هست ، ابله هست و تا خرخره غرق در تعصب و گرفتار زهر فرقهای و نژادی و مذهبی هست ؛ کسانی هستند که با تاریخ آشفته و درهم برهمی چنان درآمیختهاند که هرگز تن به حقیقت و حق نمیدهند؛ همه این دسته مردمان ، در کاروان متشکل از امت وجود دارد ؛ تعداد آنان زیاد است وای بسا اکثریت هم با آنها باشد اینان در بزنگاهها برای درگیریهای فرقهای و فتنهانگیزی از هرکس دیگری استعداد و آمادگی بیشتری دارند ؛ از همین روست که عقل و نقل ایجاب میکند که به این بخش از مردم نیز توجه شود و در برابر تأثیرات ویرانگر شبه روشنفکران و شبه علمای اعلام ، مورد حمایت قرار گیرند.

٭ ٭٭

در پایان مایلم به اهمیت فوقالعاده فتوایی اشاره کنم که از سوی رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران حضرت آیةالله سیدعلی خامنهای صادر گردید و در آن دشنام و ناسزایی گویی به صحابه رسولخدا (صلیالله علیه و آله وسلم) و اتهام به امالمؤمنین عایشه (رضیالله عنها) و اهانت به وی ، تحریم شد.

این فتوا و سخنان ایشان بهترین تأثیر را در دلهای نخبگان و تودهها بجای گذارد و بسیاری از زبانهایی را که برای دروغپردازیهای خود به فلان و بهمان استناد میکردند ، برید. معظم له ، مرجع اعلای شیعیان و دارای مقام رسمی و دینی هستند و هیچکس نمیتواند نسبت به این فتوای ایشان بیتوجه بماند ؛ از اینجاست که معتقدم ضرورت دارد بر روی این فتوا تأکید شود و احیا و همواره به آن استناد گردد و مورد استشهاد قرار گیرد زیرا وقتی مردم سخنان مرد بزرگی چون ایشان را بشنوند به سخنان دیگرانی که جز آن میگویند ، وقعی نمینهند و برای آنها ارزشی قایل نمیشوند!

٭ ٭ ٭

امیدوارم توانسته باشم در این صفحات اندک برخی اندیشههای عملی در راستای تحکیم سیاست "تقریب" و کاشت بذر آن در دلهای عموم مردم را ارایه دهم. با سپاس از حسن تحمل و شکیبایی شما. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.

  • حقیر ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی