بنام خدایی که انسان آفرید * ز رحمت برایش جهان آفرید

آدرس پی وی تلگرام جهت ارتباط آنلاین: hafeze2@ آدرس کانال تلگرام علوم قرآن و حدیث: quranied@

بنام خدایی که انسان آفرید * ز رحمت برایش جهان آفرید

آدرس پی وی تلگرام جهت ارتباط آنلاین: hafeze2@ آدرس کانال تلگرام علوم قرآن و حدیث: quranied@

بنام خدایی که انسان آفرید  *  ز رحمت برایش جهان آفرید

با سلام...
مرتضی رحیمی هستم.
دانشجوی رشته علوم قرآن از دانشگاه مذاهب اسلامی.
در این وبلاگ سعی دارم تا مطالب درسی، مقالات تقریبی و پاره ای از مطالب گوناگون رو به نمایش بگذارم.

آخرین نظرات
  • ۱۲ آبان ۹۸، ۱۴:۵۳ - عبدالله
    عالی

سنت شریف نبوی و بنای وحدت اسلامی

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۱۵ ب.ظ

 

سنت شریف نبوی و بنای وحدت اسلامی

استاد دکتر اسعد السحمرانی

استاد عقاید و ادیان در دانشگاه امام الاوزاعی ـ بیروت

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشگفتار :

اسلام بر پایه متینی استوار شده است : «عقیده توحید و توحید کلمه». کسی که واقعیت وجود مسلمانان را مورد بررسی قرار می‌دهد متوجه مقدار مبالغی که دشمنان و کین‌توزان در راستای گسترش فتنه و اشاعه تفرقه میان مسلمانان هزینه می‌کنند ، می‌شود ، صهیوآمریکایی‌ها [آمریکایی‌های صهیونیست یا صهیونیست‌های آمریکایی] توان و امکانات مادی و فکری سترگی برای ایجاد تفرقه و دو دستگی میان مسلمانان و تحکیم فرقه‌گرایی و تنگ‌نظری بکار می‌گیرند زیرا تفرقه ، ضعف و سستی است و وحدت، قدرت و نیرومندی است.

در سالهای اخیر مقالات و اندیشه‌های نامسؤولانه‌ای مطرح شده یا مواردی بوده که به نبش قبر پرداخته یا موارد کهنه و مندرس یا غیرواقعی و ساختگی را احیا کرده تا در فراخوانهای خود برای فتنه‌انگیزی و مفسده‌جویی از آنها بهره‌گیری کنند. برای این مأموریت نیز مشتی مزدور یا متحجّر و مزدبگیر و نادان بکار گرفته می‌شوند و اینها همه برکسی که پیگیر مسایل باشد پوشیده نیست. برخورد با این مسئله نیز باید با بهره‌گیری از مرجعیّت اصلی شرع یعنی : قرآن کریم ، سنت شریف نبوی و سپس میراث فقهی و فکری ـ در صورتی که جنبه سازنده‌ای داشته باشد یا در مورد اندیشه‌های معاصر از سوی قلم‌های متعهد به خط وحدت ، نوشته و تألیف شده و در هرحال شخصیت امت و منافع و پیروزی آنرا مدنظر قرار داده باشد ـ صورت گیرد.

همچنانکه برخورد فکری به مضمون و محتوای این اندیشه‌ها و مقالات و تعیین

وسایل و ابزارها نیز در رأس داروهای مؤثر در تصفیه اندیشه‌ها و اذهان از رسوبات اضافی قرار دارد ؛ آنچه گفته شد خاستگاه اصلی اصلاح همه جانبه در جهت انجام وظیفه مخلصان و غیورمندان و آزادگان بشمار می‌رود.

هدف این مقاله ، ارایه طرحی برای وحدت بخشیدن مسلمانان در یک مذهب فقهی ، کلامی یا فکری نیست. ما در پی ابقای این تنوع و تعددگرایی زیر سقف وحدت ، سقفی متشکل از اصول اعتقادی ، متون و ضوابط دینی و سرانجام اهداف و مقاصد شرع ، هستیم.

از آنجا که "سنت" فعلی اجرایی و قول و تقریر است ، مرجعیت اصلی سامانه روابطی را تشکیل می‌دهد که وحدت و تقریب و همکاری با استناد به موارد مشترک موجود در اصول و خاستگاهها یا ثوابت و ضوابط و یا بالاخره مقاصد و اهداف و آماج‌ها را تحقق می‌بخشد.

وحدت در آیین نبوی پیش از بعثت :

حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم) با گزینش الهی ، فطرتا برای پیامبری درنظر گرفته شده بود و از همان ابتدای کودکی تا بلوغ و سپس تا ایام زندگی پیش از بعثت در سن چهل سالگی ، تمامی ویژگی‌های شخصی نبوت در وی ظاهر گشته بود بگونه‌ای که معاصرانش را بر آن داشت تا بدنبال صفاتی برای اطلاق به وی باشند تا او را به عنوان شخصیّت متمایزی معرفی کند ؛ در همین راستا بود که او را "الصادق‌الامین" (راستگوی امانت‌دار) خواندند زیرا آنحضرت (صلی‌الله علیه وآله وسلم) مورد اعتماد و قابل احترام و ستایش اطرافیان خود بود و همین نکته حضرت خدیجه (رضی‌الله عنها) را بر آن داشت تا به ازدواج با وی بیاندیشد و سرانجام نیز چنین شد.

با نگاهی به زندگی پیامبرخدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) پیش از بعثت ، ما شاهد وقوع دو حادثه‌ای دارای ابعاد وحدت‌گرایانه‌ای به منظور استناد به آنها پس از اسلام هستیم که عبارتند از : "پیمان فضول" و "تجدید بنای کعبه".

1ـ "پیمان فضول" :

جنگ "الفجار" در حدود سال 590م. یعنی بیست سال پیش از بعثت نبوی اتفاق افتاد. این جنگ از آنرو درگرفت که " الرّحّال بن عتبة بن کلاب بن ربیعة" حرمت ماه حرام را نقض کرد و " البّراض بن قیس" از قبیله کنانة را به قتل رساند ؛ پس از درگیری‌ها و کشت و کشتارها "عتبة بن ربیعة" پیشنهاد صلح داد و طرف مرتکب قتل متعهد شد که دیه‌های کشته‌های طرف دیگر را بدهند و طرف دیگر را از پرداخت دیه کشته‌های خود ، معاف سازند، طرف دیگر نیز موافقت کرد و صلح در ماه شعبان همان سال (590م.) برقرار شد.

این صلح در نشستی که در خانه "عبدالله بن جدعان" برگزار شد ، تحقق یافت و آنزمان آنرا "پیمان فضول" نامیدند.

"ابن اثیر" در "الکامل فی التاریخ" می‌گوید : «سپس قبایلی از قریش به آن پیمان فراخوانده شدند و سرانجام در خانه "عبدالله بن جدعان" ـ به حکم احترام و سن او‌ـ "بنی‌هاشم" و "بنی‌‌المطلب" و "بنی اسد بن عبدالعزی" و "زهرة بن کلاب" و "تیم بن مرّة" هم‌پیمان گشتند و متعهد شدند که در مکه مکرمة هرگاه ستمدیده‌ای از اهالی آن یا از دیگر مردمان را در مکه یافتند در کنارش قرار گیرند و از وی حمایت کنند تا ستم از وی رفع گردد ؛ قریش این پیمان را "پیمان فضول" نام نهاد و پیامبراکرم(صلی‌الله علیه وآله وسلم) نیز در آن حضور داشت ، زمانی که خداوند متعال او را به پیامبری برگزید ، فرمود : «من همراه با عموهایم در خانه "عبدالله بن جدعان" شاهد شکل‌گرفتن پیمانی بودم که بسیار دوست داشتم من نیز در آن نقشی داشته باشم و اگر در اسلام بدان فراخوانده شوم آنرا خواهم پذیرفت.»[1]

با مطالعه در جریان این پیمان ، روشن می‌شود که پیمانی برای تأمین همدلی ،

امنیت و صلح در پی درگیری و نزاع بوده است و صلح نیز همواره بهتر و نیکوتر است و در هر زمانی و مکانی به مصلحت انسان نزدیکتر است مشروط برآنکه مبتنی بر عدالت باشد و همراه با آن ، ظلم و جور نیز منتفی گردد.

این نکته در بنیاد میثاق مصالحه‌آمیز مزبور وجود داشت چه طرف‌های آن متعهد شده بودند که در مکه مکرمه کسی ـ اعم از آنکه از میان آنها باشد یا نباشد ـ مظلوم واقع نگردد. و از آن بهتر اینکه اقتضای پیمان یا میثاق ، آن بود که حق به صاحبان آن بازگردانده شود و عدالت فراگیر گردد. این صلح در خانه مردی به امضا رسید که در آن زمان از همه مسن‌تر و از موقعیت و جایگاه برتری برخوردار بود. اسلام نیز بر این آداب اخلاقی مُهر تأیید زد و احترام بزرگتر و ستایش و تجلیل از بزرگان را به پیروان خود خاطرنشان ساخت.

تصور کنید همه مسلمانان چنین ارزش‌هایی را در جامعه حکمفرما سازند آیا فتنه ، نزاع یا هرج و مرجی بجا خواهد ماند؟

"پیمان فضول" و وقایع مربوط به آن مورد ستایش پیامبراکرم(صلی‌الله علیه وآله وسلم) قرار گرفت. پس از اسلام و در پی بعثت نیز انحضرت(ص) آنرا اعلام کرد و به صراحت خاطرنشان ساخت که اگر در اسلام نیز به چنین پیمانی فراخوانده شود ، در پیوستن به آن کمترین تردیدی نخواهد کرد و این نکته‌ای است که در حدیث شریف نیز آمده است : «چنانچه به چنین پیمانی فراخوانده شوم پاسخ مثبت خواهم داد.»

وحدت جامعه پایه و بنیاد مستحکمی برای ثبات و شکوفایی و خوشبختی انسان جانشین خدا در روی زمین است و در برابر ، تفرقه و فتنه [جامعه را] به هرج و مرج و عقب‌ماندگی و بدبختی سوق می‌دهند و اگر مشرکان سرزمین حجاز و مکه مکرمة بیست سال پیش از بعثت نبوی و آغاز حرکت اسلام به چنین نکته مهمی واقف بودند ، چرا باید در میان کسانی که در آغوش اسلام و در کنف حمایت این دین پرورش یافته‌اند ، در راستای فتنه‌ای حرکت کنند که خداوند متعال در آیه قرآنی خود آنرا بزرگتر از قتل تلقی کرده است : «و الفتنة اکبر من القتل» (سوره بقره ـ217) (و فتنه [= شرک] از کشتار بزرگتر است.)

امت عربی و اسلامی و بلکه تمامی جهانیان ، نیازمند پیمانها و میثاق‌هایی در راستای ممانعت از ستم و استبداد ـ مشابه آنچه در "پیمان فضول" وجود داشت ـ هستند. مسلمانان بویژه نیازمند آنند که در چنین ایامی که صهیوآمریکایی‌ها از یک سو و متحجران و کج‌فهمان از سوی دیگر در جهت فتنه‌انگیزی و تفرقه‌افکنی و مفسده‌جویی می‌کوشند و در حالی که دین اسلام ، امت را به الفت و مهر و وحدت و دوستی فرامی‌خواند ، این حدیث شریف نبوی را آویزه گوش قرار دهند.

2ـ تجدید بنای کعبه :

مردم مکه تصمیم گرفتند کعبه شریف را تجدید بنا کنند ؛ آنها پنج سال پیش از بعثت نبوی (یعنی حدود سال 505م.) این کار را آغاز کردند و هنگامی که نوبت به قرار دادن حجرالاسود به عنوان رکن اصلی این خانه و دارای موقعیت و جایگاه برجسته‌در آن رسید ، در مورد اینکه چه کسی آنرا جابجا کند و افتخار چنین کار بزرگی را نصیب خود گرداند نزاعی در گرفت ؛ اینک دنباله داستان را به روایت ابن سعد می‌سپاریم که آورده است :

«وقتی به آنجا رسیدند که باید حجرالاسود (رکن خانه خدا) در جای خود قرار داده شود هرکدام از قبایل گفتند : ما برای اینکار سزاوارتریم. تا جاییکه بیم درگیری و نزاع می‌رفت ، سپس قرار گذاشتند اولین کسی که از درب بنی‌شیبة وارد می‌شود اقدام به اینکار نماید و گفتند : راضی شدیم و پذیرفتیم. رسول‌خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) اولین کسی بود که از درب بنی شیبة وارد شد. وقتی او را دیدند گفتند : این "امین" است و می‌پذیریم که طبق توافق‌ما عمل کند ، سپس او را در جریان قرار دادند. رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) ردای [یا عبا] خود را بر زمین نهاد و آنرا پهن کرد و رکن (حجرالاسود) را در آن قرار داد و سپس فرمود : اکنون از هر چهارگوشه از قریش ، فردی قدم پیش گذارد. از طرف "بنی عبدمناف" ، "عتبة بن ربیعة" و از سوی دوم "ابوزمعة" و در گوشه سوم " أبو حذیفة بن المغیرة" و بالاخره در گوشه چهارم "قیس بن عدی" قرار گرفتند. سپس رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) فرمود : اینک هر کدام از شما گوشه‌ای از گوشه های این پیراهن [عبا] را بگیرید و باتفاق آنرا بلند کنید. سپس رسول‌خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) آنرا با دستان مبارک در جای خود قرار داد.»[2]

بانیان مجدّد خانه خدا به رغم اینکه مشرک بودند به تفاهم و حفظ وحدت و پایان بخشیدن به نزاع خود رسیدند و موافقت کردند که داوری میان آنانرا اولین کسی برعهده گیرد که از درب بنی‌شیبة وارد می‌شود. نخستین وارد شونده نیز رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) بود که در آن روزگار و پیش از بعثت او را "الصادق‌الامین" می‌خواندند ؛ آنها با ورود وی به خود مژده دادند و موضوع را با وی درمیان گذاشتند. حکم داور خردمندی چون او نیز از این قرار بود که وی ردایش (یا عبایش) را پهن کند و هرگوشه آنرا کسی از هرکدام از آن گروهها بلند نماید بدین ترتیب راه‌حلی ارایه کرد که همگان از آن راضی بودند و به نزاع و اختلاف میان آنها پایان داد.

این اندیشه میراثی و چنین مواضعی ، می‌تواند به عنوان ماده‌ای علمی مورد بهره‌برداری قرار گیرد و در مناسبت‌های مختلف نزاعی و اختلافی ، به عنوان راه حل مطرح گردد. اصل آنست که مردم در اندیشه موارد اشتراک و توافق باشند و به آن گرایش داشته باشند که در جستجوی برون رفتی از فتنه‌ها و آتش آنها باشند ؛ اگر مشرکان قریش به این توافق رسیدند که برای حل و فصل نزاع‌های خود و در موارد اختلافی ، داوری میان خود برگزینند ، مؤمنان بطریق اولی شایسته آنند که شرع خدا و سنت رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) را به عنوان داور انتخاب کند تا دوستی و همدلی میان آنان برقرار گردد و جمعشان مبتنی بر برادری و یکدلی باشد و شیطان ، راهی برای سعایت و نزاع میان آنان نیابد.

نمونه‌هایی از راههای حفظ وحدت پس از بعثت :

سنت شریف نبوی ، بنیادهای وحدت را پی‌ریزی کرده و به مبارزه با فتنه‌انگیزی‌ها فراخوانده است زیرا فتنه‌انگیزی ، از وسوسه‌ها و اغواهای شیطانی است. و اگر سیاق آیات قرآنی حاوی یک سری متون اصیل وحدت است ، حوادث پس از بعثت نبوی و چگونگی برخورد با آنها ، جزییات بیشتری از این باب را می‌گشاید و در واقع درمان مؤثری برای معالجه بیماری‌های تفرقه و پراکندگی و نیز تحکیم وحدت و همدلی است.

1ـ برادر خواندگی پس از هجرت به مدینه منوره :

پس از هجرت به مدینه منوره ، نخستین ساختار اجتماعی پس از بعثت شکل گرفت و هنگامی که پیامبرخدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) باتفاق مهاجران در مدینه منوره مستقر گردید و پیش از آن انصار با آغوش گرم از ایشان استقبال کرده بودند ، گفتمان نبوی این جامعه نمونه ، شکل گرفت. در این گفتمان نبوی خطاب به مهاجرین و انصار آمده بود : «برای خدا دو به دو با یکدیگر عقد برادری بخوانید و خود (صلی‌الله علیه وآله وسلم) دست علی بن ابی‌طالب [علیه‌السلام] را گرفت و فرمود : «او نیز برادر من است.» و بدین ترتیب داستان برادرخواندگی آغاز گردید. در این میان "حمزة بن عبدالمطلب" و "زید بن حارثه" از خدمتکاران پیامبراکرم(صلی‌الله علیه وآله وسلم) (رضی‌الله عنهما) نیز به عقد برادری یکدیگر درآمدند.

نخستین جامعه اسلامی براساس برادری که سنت شریف نبوی در چارچوب اصلی وارد شده در قرآن کریم یعنی : «انما المؤمنون اخوة» (سوره الحجرات ـ آیه10) (در حقیقت مؤمنان با هم برادرند.) بدان اصالت بخشیده بود ، شکل گرفت. برادری از هر پیوندی راسخ‌تر و پردوام‌تر است و هیچ پیوند دیگری با آن قابل مقایسه نیست. این برادری برای آن مطرح شد تا بافت جامعه نوپای اسلامی را بر چنان شالوده‌های مستحکمی پی‌ریزی نماید که تنها برای خودکفایی اقتصادی ، آنگونه که برخی این برادرخواندگی‌ها را تفسیر کرده و در راستای تقسیم امکانات مادی یکی از انصار با برادرخوانده مهاجر خود دانسته‌اند ، مطرح نشده بود حال آنکه برادرخواندگی میان پیامبراکرم(صلی‌الله علیه وآله وسلم) و امام علی (کرم الله تعالی وجهه) و نیز برادرخواندگی میان حمزه و زیدبن حارثه (رضی‌الله عنهما) که هر دو مهاجر بودند، صورت گرفته بود.

براساس آنچه گفته شد ، در جامعه‌ای که وحدت عقیده و شریعت ، اصل تمامی روابط میان آن است ، برادری ، پایه اصلی آنرا تشکیل می‌دهد و در نتیجه رابطه‌ای گسست‌ناپذیر در این میان شکل می‌گیرد و برادرخواندگان و رزمندگان راه خداوند متعال در دنیا و آخرت در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند ؛ مسئله دوم در روند این پیوند برادری که داوطلبانه صورت گرفته ـ حال آنکه برادری نسَبی ناگزیر و اجباری است ـ چنان رابطه متین همراه با مبادله افکار و اندیشه‌ها برقرار می‌شود که جامعه باثبات و بدور از هرگونه گرایش شیطانی را بدنبال خود دارد زیرا در کنار برادری ، دیگر جایی برای شیاطین جن و انسی که بتوانند در زمین به مفسده‌جویی بپردازند و زهرهای فتنه‌گری در میان صفوف پای‌بندان خط ایمان بپراکنند ، وجود نخواهد داشت زیرا شیطانها نیز چون برادران ، در کنار یکدیگر و پشتیبان همدیگرند.

2ـ "قانون یا صحیفه مدینة" :

دیگر گرایش وحدت در بعد جامعه مدینه ـ که در آن غیرمسلمانان با اکثریت پیروان یهود و نیز مشرکان و مسیحیان و مجوسان حضور دارند ـ در قانون معروفی است که از آن به عنوان "صحیفة المدینة" یاد می‌کنند ؛ این "صحیفة" بیشتر شبیه میثاق یا عهدنامه‌ای میهنی یا قانون اساسی با اصول ثابتی در روابط میان مسلمانان و غیر مسلمانان است ؛ جامعه آنروزی مدینه منوره براساس همین میثاق یا "صحیفه" شکل می‌گرفت که یهودیان این شهر خیانت و نیرنگ در پیش گرفتند و به این میثاق آسیب جدی وارد آوردند.

در این صحیفه آمده بود : «وحدت مسلمانان در جامعه تازه تأسیس مدینه منوره علیه هیچکدام از غیرمسلمانان و پیروان عقاید دیگری که همراه مسلمانان زندگی می‌کنند ، نیست. اسلام تنوع و تعددگرایی را به رسمیت می‌شناسد و اگر روابط و میثاق‌هایی براساس اصول و شرایط مورد توافق شکل گرفته باشد ، حرکت جامعه آغاز می‌گردد و مادام که خیانت پیشگان یا نقض‌کنندگان این پیمان‌ها آنرا خدشه‌دار نساخته باشند ، در راستای درستی به حرکت خود ادامه خواهد داد.»

3ـ غزوه بنی‌المصطلق یا غزوه المریسیع :

پس از آن به ایستگاه مهم دیگری در شیوه‌های برخورد با فتنه‌ها می‌رسیم. این واقعه در ضمن ماجراهای غزوه بنی المصطلق ـ که "غزوه المریسیع" نیز نامیده می‌شود ـ اتفاق افتاد ؛ در ماه شعبان سال ششم هجری بود. واقعه را "ابن اسحاق" اینگونه نقل کرده است : «در حالی که پیامبرخدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) بر سر آن آب [چاه] بود ، مردم در آنجا حضور یافتند ، با "عمر بن الخطاب" مزدوری از بنی‌غفار همراه بود که او را "جهجاه بن مسعود" می‌نامیدند و زمام اسب او را بدست داشت. جهجاه و "سنان بن وبرالجهنی" از هم‌پیمانان عوف بن خزرج بر آن آب [چاه] ازدحام کردند و کارشان به درگیری کشید. الجهنی فریاد زد : ای گروه انصار! و جهجاه نیز فریاد برآورد: ای گروه مهاجران! [به فریادم برسید] عبدالله بن عبدالله بن أبی سلول به خشم آمد. دسته‌ای از قوم او همراه وی بودند که در میانشان زیدبن ارقم ـ نوجوان ـ وجود داشت. گفت : «آنها کار خود را کردند ، ما را پراکنده کردند و در سرزمین خود بر ما فخرفروشی می‌کنند ، راست گفته‌اند که اگر سگ خود را فربه کنی ترا می‌خورد.» بخدا سوگند هرگاه به مدینه بازگشتیم حساب آنها را خواهیم رسید ؛ سپس رو به قوم خود کرد و به آنها گفت : این همان کاری است که خود به دست خویش انجام دادید. سرزمین خود را در اختیار آنان گذاردید و اموالتان را با ایشان تقسیم کردید ، بخدا سوگند اگر آنچه را در اختیار دارید از ایشان دریغ کنید به جای دیگری خواهند رفت.

این سخنان را زید بن ارقم ـ همان نوجوان ـ شنید و هنگامی که پیامبراکرم(ص) از درگیری با دشمنان فراغت حاصل کرده بود و عمربن الخطاب نیز در حضورش بود ، به حضور آنحضرت(صلی‌الله علیه وآله وسلم) رسید و ماجرا را به ایشان بازگفت.

["عمربن الخطاب"] گفت : فرمان ده تا "عبّاد بن بشر" او را بکشد. رسول‌خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) فرمود : ای عمر ، چگونه چنین سخنی می‌گویی ، مردم نخواهند گفت که محمد فرمان قتل یارانش را صادر می‌کند؟ نه [چنین نمی‌کنم] ولی اجازه داد تا آنجا را ترک گویند آنهم در زمانی که معمولا پیامبراکرم(صلی‌الله علیه وآله وسلم) آنجا را ترک نمی‌گفت. مردم نیز آنجا را ترک گفتند.»[3]

"ابن اسحاق" در ادامه می‌گوید : «"عاصم بن عمربن قتادة" حدیثم گفته است : عبدالله[4] نزد پیامبرخدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت : ای رسول خدا شنیده‌ام که می‌خواهی عبدالله بن ابی را به خاطر آنچه از وی به تو رسیده است ، بکشی. اگر واقعا چنین قصدی داری ، دستور قتل او را به من صادر کن. من سر او را برایت خواهم آورد. بخدا سوگند که خزرجی‌ها می‌دانند که کسی پیش از من به پدرومادرش نیکی نکرده است و من بیم آن دارم که به دیگری فرمان دهی که او را بکشد. نگذار که ببینیم قاتل عبدالله بن ابی در میان مردم راه می‌رود [در آنصورت] او را خواهم کشت و بجای مرد کافر ، مؤمنی را به قتل می‌رسانم و وارد آتش دوزخ می‌گردم. رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) فرمود: نه ، باید تا هنگامی که با ماست با او مدارا و خوشرفتاری نمایی.

پس از آن چنان شد که اگر کاری می‌کرد این قومش بودند که سرزنش و مجازاتش می‌کردند. رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) هنگامی که برخورد ایشان را دید به "عمربن الخطاب" گفت : چگونه است آن داستان ، ای عمر! بخدا قسم اگر آنروز او را می‌کشتم همه دلشان به حال او می‌سوخت. عمر گفت : بخدا سوگند دانستم که فرمان رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) بسی بیش از فرمان من برکت دارد.»[5]

غزوه بنی المصطلق یا غزوه المریسیع دارای معانی و مفاهیم فراوانی در چارچوب فتنه‌انگیزی و نحوه برخورد با آن است و شایسته هرگونه تأمل و دقت از سوی دلسوزان امت و کسانی است که بدنبال وحدت کلمه و بهره‌گیری از شیوه‌های درست درهم شکستن فتنه‌ها و حفظ وحدت می‌باشند.

حوادث و وقایع این نبرد (غزوه) این نتایج را بدنبال دارد :

الف : خواست‌های دنیوی غالبا سبب و علت درگیری‌های مردم است. در این غزوه ، ازدحام بر سر آب [چاه] بود که باعث فتنه‌انگیزی شده بود.

ب‌: تعصّب‌ها و گرایش‌های قبیله‌ای هیمه آتش فتنه شده بود زیرا هرکدام از طرفین درگیری از این زاویه به موضوع نگریستند و فریاد زدند : ای گروه انصار! یا : ای گروه مهاجرین!

ج : کسانی که در پی مقام و منصب هستند از تعصب‌های خود در جهت نیل به این خواستهای شخصی استفاده می‌کنند. "عبدالله بن ابی سلول " نیز که پیش از اسلام قوم او تاج سروری بر سرش گذارده بودند با پذیرش فراخوان اسلام از سوی ایشان ، متوجه شد که آن مقام و منصب را از دست داده است لذا کینه اسلام و مسلمانان را به دل گرفت و در فرصتی مناسب در پی بهره‌گیری از آن برآمد. این نکته همه اصحاب نظر و دست‌اندرکاران نهادهای جامعه را برآن می‌دارد که مراقب چنین افرادی باشند و بکوشند تا کینه‌ها و گرایش‌های خصمانه آنها را با دلجویی و اقناع و یا اگر موثر نبود با محاصره و کاستن از تأثیرگذاری ایشان بر دیگران و نیز با فروپاشاندن تعصب‌ها و روابط تعصب‌آمیزی که بدان می‌بالند و در هنگام فرصت از آن استفاده خواهند کرد ، برطرف سازند.

د : انسان مؤمن دارای مواضع شخصی یا حسابهایی مرتبط با منافع شخصی نیست و هرگونه وابستگی‌های خود به دین خدا را فراتر از هرچیزی قرار می‌دهد و جهت‌گیری‌های او برهمین اساس شکل می‌گیرد. برای او موضعی براساس تعصّب ، خویشاوندی و از این قبیل ، وجود ندارد. این همان چیزی بود که ما از صحابی "عبدالله" در ازای پدری که تهدید کرده بود و می‌خواست از تعصب‌های قبیله‌ای علیه انصار و اهالی مدینه انتقام گیرد ، دیدیم ؛ این صحابی مؤمن از پیامبرخدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) خواست تا فرمانش دهد تا پدرش را به قتل رساند تا قتل او به دست فرد دیگری ، تعصب‌های قبیله‌ای را برنیانگیزد و کار به انتقام و انتقام‌کشی نرسد که در این صورت معصیت الهی صورت می‌گرفت.

ﻫ : برخورد با مواضع انفعالی ، نیازمند خردمندی ، شکیبایی و بردباری از سوی رهبری است. موضع آنحضرت(ص) در این غزوه درس‌های فراوانی از ایشان فراروی ما قرار می‌دهد. رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) در آن هنگام به حاضران فرمان داد تا پیش از هنگام ، رخت سفر ببندند و سپس آنقدر آهسته حرکت کرد تا زمانی به مدینه برسند که همه چیز آرام گرفته و از خشم

آنها کاسته شده باشد و باصطلاح آب‌ها از آسیاب افتاده باشد و حل مسئله آسانتر

گردیده باشد.

و : موضعی که رهبری برای حل یک مسئله اتخاذ می‌کند ممکن است از سوی همه اصحاب و اطرافیان مورد پذیرش قرار نگیرد ولی پس از آنکه صواب بودن آن روشن گردد همگان تسلیم آن می‌شوند و این همان نکته‌ای است که در پایان گفتگوی "عمربن‌الخطاب" (رضی‌الله عنه) با ایشان دیده می‌شود : «بخدا سوگند دانستم که در فرمان رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) برکتی بیش از فرمان من وجود دارد.»

خاتمه و چند توصیه :

وحدت اسلامی یکی از اهداف اصلی مؤمنانی است که پای‌بند این فرمان الهی هستند : «وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (سوره انفال ـ46) (و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سستشوید و مهابتشما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است.)

حال که موضوع این بحث ، مسئله بنای وحدت و سرکوب فتنه با بهره‌گیری از مرجعیت سنت شریف نبوی است ، پژوهنده مطلب احادیث نبوی شریف فراوانی خواهد یافت که به وحدت و برادری اشاره کرده و مسلمانان را بدانها فراخوانده‌اند از جمله :

«مسلمان برادر مسلمان است. به او ستم روا نمی‌دارد و هرگز رهایش نمی‌سازد ؛ هرکس بدنبال رفع نیازهای برادر خود بود خداوند نیازهای او را برطرف می‌سازد و هرکس گرفتاری‌های مسلمانی را برطرف کند خداوند روز قیامت گرفتاری‌های او را برطرف می‌کند و هرکس مسلمانی را بپوشاند خداوند روز قیامت او را می‌پوشاند.»[6]

«نسبت به یکدیگر خشم نگیرید ، رشک نورزید و به یکدیگر پشت نکنید و از

یکدیگر نگسلید و بندگان خدا! با یکدیگر برادر باشید. برای مسلمان روا نیست که از برادرش بیش از سه روز بی‌خبر باشد.»[7]

«پس از من چنان گمراه مشوید که گردن یکدیگر را بزنید.»

براساس آنچه گفته شد ، این بحث در توصیه‌های زیر فشرده می‌شود :

1ـ وحدت اسلامی بدور از هرگونه تعصب‌تنگ‌نظرانه و همه انواع فتنه و تفرقه ، امری الهی و رهنمودی نبوی و مصلحتی برای امت در راستای تحقق سعادت دنیا و آخرت اوست ؛ کسانی که بدنبال فتنه‌انگیزی و تعصب‌های مفسده‌آمیز هستند شیطانی و آنهایی که پای‌بند وحدت و کوشنده راه آن می‌باشند ، رحمانی‌اند.

"صهیوآمریکایی‌ها" اسلام را مانع اصلی و مهمی در برابر برنامه‌های استعماری خویش تلقی می‌کنند. دیدگاههای ایشان در برنامه‌ای که آنرا "خاورمیانه جدید" نامیده‌اند ، همسان شده است ؛ آنها با این برنامه در جهت چندپاره کردن امت عرب و شماری از کشورهای اسلامی یعنی : ایران ، ترکیه ، پاکستان و غیره و تقسیم آنها به خرده کشورهای مذهبی ، نژادی و فرقه‌ای عمل می‌کنند و برای ناکام گذاردن این برنامه راهی جز پای‌بندی امت عربی و ملل جهان اسلام به وحدت ، وجود ندارد.

3ـ وحدت مسلمانان شعار نیست ، عنوانی برای به رخ کشیدن هم نیست. وحدت ، ایمان و عمل برخاسته از آنست ، فضایی است که در آن حرکت‌های اجتهاد و فقه شریعت بال و پر می‌گیرد ؛ این فقه در مذاهب و نحله‌های مختلف تجسّم می‌یابد و دارای تنوع و چندگونگی است ؛ اختلاف و تنوع نیز از سنت‌های خداوند متعال در آفرینش است زیرا خود می‌گوید : «وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ» (سوره هود ـآیه118) (و اگر پروردگار تو مىخواست قطعا همه مردم را امت واحدى قرار مىداد در حالى که پیوسته در اختلافند.) ولی این اختلاف‌ها نه اختلاف‌های خصمانه و دشمنانه که اختلاف‌هایی برخاسته از تنوع و تعددگرایی زیر سایه وحدت است.

4ـ وحدت مسلمانان چنان نیست که به مثابه جبهه‌ای تعصب‌آمیز علیه غیر مسلمانان نشانه رفته باشد ؛ نمونه صحیفه مدینه منوره در زمان پیامبر(ص) نیز برای پایه‌ریزی جامعه‌ای کثرت‌گرا (تعددگرا) در سطح همزیستی یک ملت تدوین شده بود. وحدت مسلمانان و ثبات جوامع بشری ایشان بر شالوده برادری و مودت و الفت نیز راه همزیستی با غیرمسلمانان در جامعه‌ای باثبات را براساس عدالت و حق و حفظ کرامت و عزت انسان ، هموار می‌سازد.

5 ـ مرجعیّت شرعی قرآن و سنت ، منبع و سرچشمه اصلی وحدت را تشکیل می‌دهد و پس از آن باید از احادیث و روایات مثبت و آنچه از سلف صالح به ما رسیده است یاد کرد. مرجعیت‌های معاصری نیز در این زمینه وجود دارد که برجسته‌ترین آنها با عنوان "راهبرد تقریب مذاهب اسلامی" از سوی "سازمان کنفرانس اسلامی" و از طریق "سازمان اسلامی تربیت ، علوم و فرهنگ" (ایسسکو) در سال 2004 میلادی منتشر گردید. با اساس قرار دادن این راهبرد (استراتژی) و تولیدات فکری سازنده اندیشمندان معاصر می‌توان مسیر حرکت امت در راستای وحدت را هموار و تضمین شده تلقی کرد ؛ ما در برابر ، به بازنگری انتقادی از ارثیه‌های مرده‌ای نیاز داریم که هر از گاه و به رغم عفونت و شیطانی بودن ، به نبش قبر آنها می‌پردازیم و آنها را به رخ یکدیگر می‌کشیم یا دشمنان امت می‌کوشند تا از برخی مزدوران خود برای انجام این مأموریت توطئه‌آمیز بهره‌گیری نمایند. آنها گاه به نام محاکمه تاریخ و اشخاص و گاهی نیز با طرح مفاهیم مغالطه‌آمیزی در برخی مسایل اندیشه دینی و در راستای تحمیل پنداشته‌های خود بر متون دینی و ارایه مفاهیم مشوّش در خدمت به اهداف مفسده‌جویانه خویش ، به فتنه‌انگیزی می‌پردازند.

و در پایان، همگان فراخوانده می‌شوند که به اقتضای وظیفه شرعی خود ، پای‌بند

خط وحدت و پیوندهای برادری و رفتارهای مبتنی بر دوستی و مودت در راه خداوند متعال باشند ؛ در حدیث قدسی نیز آمده است : رسول‌خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید : «خداوند متعال در روز قیامت می‌گوید : کجایند کسانی که به جلال من با یکدیگر دوستی می‌ورزند؟ امروز و زمانی که سایه‌ای جز سایه من وجود ندارد آنانرا زیر سایه خود خواهم گرفت.»[8] و نیز در حدیث قدسی دیگری آمده است : به نقل از "معاذبن جبل" (رضی‌الله عنه) می‌گوید : از رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : «خداوند عزوجل فرمود : دوستداران جلالم ، منبرهایی از نور دارند و پیامبران و شهدا به حال ایشان غبطه می‌خورند.»[9]

ــــــــــــــــــــــ

1ـ "ابن اثیر" در "الکامل فی التاریخ" ، جلد د وم ، بیروت ، دار صادر ، چاپ ششم سال 1415ﻫ. / 1995م. صفحه 41.

2ـ ابن سعد ، "الطبقات الکبری" ، جلد یک ، بیروت ، داربیروت ، سال 1405ﻫ. / 1985م. صفحه 146.

3ـ "ابن اسحاق" : السیرة النبویة جلد سوم ، تحقیق مصطفی السقا و دیگران. بیروت ، دار إحیاء التراث العربی، بدون تاریخ، صفحه 303.

4ـ عبدالله صحابی است و فرزند فتنه‌گری به نام عبدالله بن ابی بن سلول است.

5ـ ابن اسحاق ، همان منبع ، صفحه 305.

6ـ حدیث را البخاری در الصحیح ، کتاب المظالم آورده است.

7ـ حدیث متفق علیه ، آنرا النووی در ریاض الصالحین ، کتاب "الامور المنهی عنها" آورده است.

8ـ حدیث را امام مسلم در الصحیح ، کتاب الفضائل آورده است.

9ـ حدیث را الترمذی در السنن ، باب الحب فی الله آورده است.

  • حقیر ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی