هژمونی آنلاین 3
هژمونی آنلاین
بخش سوم
نویسنده: چارلی وینتر*
مترجم: محمدحسین باقی
در شماره گذشته به روش شناسی استراتژی رسانه ای داعش اشاره و گفته شد که این گروه بولتن های خبری نیز منتشر می کند. زمان بندی انتشار این بولتن ها دقیق بوده و به زبان های مختلف اعم از عربی، ترکی، کردی، انگلیسی، فرانسوی و روسی منتشر می شوند. نویسنده در بازه ای 12 ماهه یعنی از 29 ژوئن 2014 یعنی زمان اعلام خلافت البغدادی تا ژوئن 2015 حساب رسانه های اجتماعی داعش و انجمن های مجازی متعلق به این گروه را بررسی کرده و می گوید تبلیغات داعش در کیفیت و کمیت بسیار بهتر از تبلیغات پیشینیانش است. ماشین تبلیغاتی این گروه هم در معرض تکامل پیوسته است و هم در «برندسازی» پیچیده تر و استانداردتر شده است.
البته، در زمانی که الول می نوشت «رسانه های اجتماعی آنلاین» وجود نداشتند. می توان گفت که اکنون این رسانه ها وجود دارند، دیدگاه های او مرتبط تر از هر زمان دیگری هستند. از بسیاری جهات، پلت فرم های [بسترهای] رسانه های اجتماعی ابزاری بهینه برای تبلیغاتچی ها برای انتقال پیامشان هستند. در مجموع، انتشار از طریق رسانه های اجتماعی پرورش دهنده چیزی شبیه به همان همزیستی است - که «دیگر تقسیم بندی روشنی میان مخاطب و تولید محتوا وجود ندارد» - اما به شیوه ای به مراتب قوی تر از رسانه های سنتی. این نه تنها وابستگی سوژه تبلیغ به تبلیغاتچی را تسریع می کند، بلکه از پتانسیل وارد کردن آنها به نقشی فعال هم برخوردار است.
وقتی پای مکانیزم های مختلف پیام رسانی سیاسی به میان می آید، الول معتقد است که هچ تبلیغ یکسانی وجود ندارد، بلکه در عوض فعل وانفعال پایداری از اَشکال مختلف وجود دارد که روی خطوط مختلف متضاد بنا می شوند. اینها- که بعدا در متن خاص «دولت به اصطلاح اسلامی» مورد بحث قرار خواهند گرفت- یکدیگر را تحت تاثیر قرار خواهند داد تا دریافت کنندگان تبلیغات را آموزش داده و جهت به آنها بدهد. در این روش، تبلیغات فقط ابزاری برای تضمین و تامین حمایت نیست، بلکه راه برای فعال کردن مشارکت فرد در روند انتقال ایده ها است؛ در حالی که آنها همچنان زیر توهم تفکر مستقل باقی می مانند. داعش راه حل ارائه می دهد، جذب می کند، همکاری می کند، سپس فرآیند فکری را تباه و ضایع می سازد. به یک معنا، کمیت به اندازه کیفیت مهم است؛ زیرا از طریق جریان ثابت محتواست که تبلیغاتچی قادر به ارائه مجموعه ای از اهداف و سازمانده صفات فرد در درون یک سیستم مشخص می شود. اگر تبلیغات فرد را محاصره و توانایی اش برای تشخیص حق از باطل را تخریب کند، «نظم پذیری» و «ثبات» ضروری می شود.
تبلیغات در خلاشکل نمی گیرد و نمی تواند بگیرد. برای اینکه یک استراتژی مشخص پیام رسانی موفق شود، باید ابتدا محیطی وجود داشته باشد که حامی ایده ها، مفاهیم و برداشت ها باشد. این چیزی است که الول به آن «پیش تبلیغات» می گوید. بدون چنین فضایی «تبلیغات نمی تواند وجود داشته باشد.» برای آن دسته از افرادی که به این «پیش تبلیغات» از قبل باور دارند، این مساله به وضوح یک نیروی خارجی نیست که تاثیری منفعلانه بر آنها بگذارد. بلکه، می تواند به چیزی تبدیل شود که آنها – آگاهانه و ناآگاهانه- در جست وجوی مصرف آن بر می آیند. برای الول، این اتکا «ذهنیت سوژه تبلیغ» است و وقتی علاقه فرد بیشتر و سایر راه های اطلاع رسانی بسته می شود، سوژه تبلیغ دیگر هیچ علاقه ای به چیزی غیر از «ابراز بیان دقیق، هجان انگیز و فعالانه آن نظر» که قبلاداشت ندارد. به همین ترتیب، یکی از اهداف کلیدی برای تبلیغاتچی همانا تقویت باورهای سوژه تبلیغ است به طوری که آنها از واقعیت بریده و از همسالانشان بیگانه شوند. به محض اینکه این مساله اتفاق افتاد، تعصبات تکثیر می شوند و وقتی «به فرد گفته شد که او حق دارد از این باورها حمایت کند» سایر باورهایی که از قبل بود محکم تر می شوند. در نهایت، وقتی محاصره فرد با تبلیغات ادامه یابد، مفاهیمی که روزگاری انتزاعی بودند طبیعی و نرمال شده و آن فرد «به فرد دیگری تبدیل می شود و از انگیزه هایی که برای او بیگانه است، اطاعت می ورزد.» در این مرحله، سوژه تبلیغ کاملاجذب می شود، به مصرف وابسته می شود و مطالبی را منتقل می کند که – با تمام مفاهیم و اهداف- به آنها متکی هستند.
استراتژی رسانه ای داعش با نگاه به اثر الول شاید سودمندتر به نظر رسد. در واقع، این استراتژی نشان از ویژگی های بسیار زیادی دارد که با ارزیابی او از تبلیغات منطبق است. اگرچه این با آنچه او نوشت پیوستگی دارد، اما هیچ طبقه بندی آسانی از تبلیغات این گروه وجود ندارد؛ ایده هایی که تبلیغاتچی های این گروه می پراکنند از ناکجاآباد اخذ نمی شود و هچ مخاطب واحدی وجود ندارد. از بسیاری جهات، «دولت اسلامی» به ما تجلی پارادایم ایده های الول را ارائه می دهد. در بسیاری از موارد، دغدغه یک دستی تبلیغاتش – که وقتی پای ارزیابی بقای بلندمدت این گروه به میان می آید کاملابی ربط می شود- باعث ابهام در تحلیل هایی شده که این گروه چقدر دقیق در حال انجام استراتژی رسانه ای خود است.
4- طبقه بندی تبلیغات
در اغلب اوقات، اجماع این است که خشونت بخشی از جوهره «دولت به اصطلاح اسلامی» است. مساله واقعا این نیست. گستره پیام سیاسی اش وسیع و گسترده است. دغدغه های این گروه علاوه بر خشونت، عبارت است از: رحم و مروت، مظلوم نمایی، حس تعلق، نظامی گری و البته آرمانگرایی آخرالزمانی. به هیچ وجه این ایده ها جدید نیستند. بیشتر- و نه همه – سازمان های همفکر جهادی از این ایده ها سوء استفاده می کنند. با این حال، آنچه باعث تمایز «دولت اسلامی» شده کیفیت، کمیت و نظم و قاعده ای است که با آن این ایده ها را دستکاری می کند. از زمان اعلام خلافت، خروجی تبلیغات «دولت اسلامی» در کیفیت سر به فلک زد و پیچیدگی اش نیز بیشتر شد. ایده های از قبل موجود پالایش و ایده های جدیدی وارد شدند. از 29 ژوئن 2014، شاهد تکثیر پیام تبلیغاتی منحصربه فردی در میان گروه های تروریستی بودیم: بولتن های رادیویی روزانه و مکتوب، نوشته های تصویری و ویدئوها – همه به دقت به برند تبدیل شدند- اعدام را به تصویر می کشیدند و گوشه هایی از زندگی روزمره، آموزش های مذهبی و عملیات های نظامی را نشان می دادند. افزون بر این، سه شاخه تبلیغی اصلی وجود دارد که متعلق به داعش است و برنامه هایی که پخش می کند نظم کمتر اما برجستگی بیشتر داشته است. این سه شاخه تبلیغی اصلی عبارتند از: موسسه های الاعتصام و الفرقان و مرکز رسانه ای الحیات.
* محقق بنیاد کویلیام
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 3784 به تاریخ 19/3/95، صفحه 4 (دنیا)
- ۹۵/۰۴/۱۸