بنام خدایی که انسان آفرید * ز رحمت برایش جهان آفرید

آدرس پی وی تلگرام جهت ارتباط آنلاین: hafeze2@ آدرس کانال تلگرام علوم قرآن و حدیث: quranied@

بنام خدایی که انسان آفرید * ز رحمت برایش جهان آفرید

آدرس پی وی تلگرام جهت ارتباط آنلاین: hafeze2@ آدرس کانال تلگرام علوم قرآن و حدیث: quranied@

بنام خدایی که انسان آفرید  *  ز رحمت برایش جهان آفرید

با سلام...
مرتضی رحیمی هستم.
دانشجوی رشته علوم قرآن از دانشگاه مذاهب اسلامی.
در این وبلاگ سعی دارم تا مطالب درسی، مقالات تقریبی و پاره ای از مطالب گوناگون رو به نمایش بگذارم.

آخرین نظرات
  • ۱۲ آبان ۹۸، ۱۴:۵۳ - عبدالله
    عالی

« تعامل مذهبی »

جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۳۲ ب.ظ


« تعامل مذهبی »

 

نوشته: حجت الاسلام و المسلمین شیخ احمد مبلغی

 

مدیر مرکز پژوهش و مطالعات "مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی" ـ جمهوری اسلامی ایران

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

الحمدلله رب العالمین و الصلاة والسلام على سیدنا محمد وآله الطاهرین وصحبه الاخیار المنتجبین.

 

تعامل مسلمانان با دیگران و با هرپدیده‌ای و نیز ارایه دیدگاههای خود در این راستا، کارچندان دشوار و پیچیده‌ای نیست بویژه که آنها قرآن و آیات و رهنمودهای روشن آن و نیز سنت شریف نبوی و میراث گرانبهای فکری ـ فرهنگی آنرا در اختیار دارند؛ولی پرسش اینجاست که "تعامل" به چه معناست و آیا نوع تعاملی وجود دارد که آنرا "تعامل مذهبی" بنامند؟ "تعامل" به لحاظ لغوی و به صیغه مطلق خود، از باب تفاعل است یعنی میان دو یا چند طرف صورت می‌گیرد؛ تعامل مذهبی به معنای اقدام یا اتخاذ موضعی از سوی پیروان یکی از دو مکتب تشیع یا تسنن در برابر پیروان مکتب دیگر بگونه‌ای است که منجر به پاسخ مثبت طرف مقابل گردد و در عمل پیامدهای آن بر مواضع هرکدام از طرفین انعکاس یابد. براساس این تعریف از "تعامل"، دراین باره دو دیدگاه وجود دارد:

 

1ـ گاهی چنین تعاملی برخاسته از دو موضع مستقلی است که جداگانه از سوی پیروان مذهب معینی دربرابر پیروان مذهب دیگر صادر می‌گردد.

 

2ـ گاهی نیز جنبه کنش و واکنش (عمل و عکس العمل) دارد بدین معنا که پیروان یک مذهب اقدام معینی به عمل می‌آورند و پیروان مذهب دیگر در مقام پاسخ به آن برمی‌آیند که می‌تواند نتایج محدودی نیز بدنبال داشته باشد؛ گاهی هم این کنش و واکنش‌ها به مرور زمان ابعاد بزرگتر و گسترده‌تری بخود می‌گیرد و البته نتایج عظیم‌تری نیزبدنبال دارد.

 

درقرآن کریم اشاره‌ها و نشانه‌هایی در تأکید براین معنا وجود دارد، مثلاً در داستان میهمانان حضرت ابراهیم(علیه السلام) می‌خوانیم: "إِذْ دَخَلُواْ عَلَیهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ * قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ "(سوره حجر ـ آیات 52 و 53)(هنگامی‌که براو وارد شدند و درودی گفتند،(ابراهیم)گفت: ما از شما هراسانیم * گفتند: مهراس، ما تورا به پسری دانا نوید می‌دهیم.) در اینجا، تعامل به صیغۀ طرفین صورت گرفت و یکی از دیگری هراسان شد ولی به شیوه‌ای سازنده با دیگری در میان گذاشت، چنین موضعی باعث شد طرف دیگر موضوع را با خشنودی پذیرا شود و این پذیرش نیز به نوبۀ خود واکنش خوبی در پی داشت و به مژده‌دهی به عنوان بالاترین حّد پاسخ مثبت، رسید. از آنجا که "تعامل" عبارت است از کاری سازنده از سوی طرفین نسبت به یکدیگر، تردیدی نیست که در این میان شیوۀ همکاری‌های مشترک تحکیم خواهد یافت و به سطح بسیار والایی خواهد رسید حال آنکه اگر این همکاری از همان آغاز با ضعف و نگرانی و مضایقه همراه باشد، آینده ‍]این نگرانی] ابعاد تازه‌تری بخود می‌گیرد.

 

به عبارت دیگر از آنجا که "تعامل" متضمن برخورد دوجانبه و داد و ستد مثبت از راه نشان دادن واکنش‌های مثبت در ازای اقدامات یکدیگر است، این واکنش‌ها هربار شدّت و صلابت بیشتری پیدا می‌کند و پیامدهای مثبت فراوانی بدنبال خواهد داشت که بدان اشاره خواهیم کرد.

 

این حقیقت در این سخن پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) انعکاس یافته که فرمود:"برکت در جماعت است."[1] چه جماعت تنها به معنای جمع گشتن نیست و شامل انعکاس "تعامل" دوجانبه و ارتباط و پیوند مستمر با پیامدهای مثبت برای هر دو طرف هم می‌گردد.

 

ولی واقعیت تلخی که باید به آن اعتراف کرد عبارت از اینست که مشکل امت اسلامی در عدم "تعامل" پیروان مذاهب مختلف با یکدیگر است، اگر "تعامل" نیز وجود داشته باشد از آنچنان همه‌جانبگی، منطق و اثرگذاری برخوردار نیست و چنان ناقص  و نارساست که نمی‌تواند به طرف مقابل برسد. در اینجا به برخی از انواع "تعامل مذهبی" در میان امت اسلامی اشاره می‌کنیم:

 

1ـ "تعامل اخلاقی":

 

بدین معناست که پیروان مذاهب در هر جایی که در هر یک از عرصه‌های اجتماعی که دیدار با برخوردی با هم کیشان خود از پیروان مذاهب دیگر دست دهد ، اخلاق و احساسات و عواطف انسانی را رعایت کنند. این امر آشکارا در احادیث نبوی انعکاس یافته که ما برای نمونه به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم:

 

ـ سخن آنحضرت(ص) در روایتی که از طریق اهل سنت نقل شده است:"به یکدیگر رشک نبرید و رقابت ننمایید و کین توزی نکنید و به یکدیگر پشت مکنید و شما بندگان خدا، بایکدیگر برادر باشید. "[2]

 

ـ سخن آنحضرت (ص) در روایتی که از طریق شیعه نقل شده است:‌"بر شماست که با همدیگر ارتباط داشته و نسبت به هم بذل [محبت] کنید و هرگز مباد که رشک بورزید و قطع رابطه نمایید و پشت کنید، شما بندگان خدا با یکدیگر برادر باشید. "[3]

 

این احساس متقابل در میان پیروان مذاهب مختلف باید رعایت شود و پیامدهای گذشته مذهب هرکس نباید برنحوۀ برخورد وی با دیگران سایه افکن گردد. برخوردها باید به همین شیوه سازنده باشد بگونه‌ای که هرکدام از پیروان مذاهب باید چنین احساساتی درازای پیروان دیگر مذاهب بروز دهد متقابلاً همین برخورد از سوی دیگران نیز انتظار می‌رود. آنها وظیفه دارند معامله به مثل کنند و در پرتو دو رهنمود زیر در برخوردشان با یکدیگر ، نهایت برادری را رعایت نمایند:

 

یکم: احساس مسئولیت نسبت به برادر مسلمان خود.

 

و دوم: تأکید بر مسلمان بودن از راه رعایت احترام هریک از سوی دیگری ؛ این نکته تنها منحصر به بعد اجتماعی نمی‌شود و ابراز احساسات برادرانه در همۀ سطوح و عرصه‌ها را نیز دربرمی‌گیرد

 

اینک اشاره‌ای به این عرصه‌ها:

 

الف ـ رعایت اخلاق در عرصۀ علمی و پژوهش‌های علمی:

 

رعایت اخلاق در عرصۀ فعالیت‌های علمی که می‌تواند در ابعاد متعددی بروز یابد، ضروری است؛ متأسفانه گاه شاهد عدم رعایت اخلاق در این عرصه هستیم بطوریکه در  حالت عادی روابط میان پیروان مذاهب مختلف کاملاً طبیعی و عادی است ولی همینکه مسئله در چارچوب مطالعات و پژوهش‌ها و بحث‌های سازنده علمی قرار می‌گیرد وجه غالب گفتگوها و مباحثه‌های جاری میان دو طرف، خشک بودن و عدم رعایت این جنبه از اخلاق می‌گردد و می‌بینیم که:

 

1ـ هرطرف درپی اثبات سخن خود و تحمیل آن برطرف مقابل برهرقیمتی است.

 

2ـ هر یک از طرفین فرصت سخن‌گفتن و ارایه دیدگاههای خود را به دیگری نمی‌دهد.

 

3ـ هرطرف بدنبال نادیده گرفتن اصول گفتگو و عدم رعایت انصاف درآنست. لذا ضروری است که [حاکمیت] اخلاق علمی نیز متناسب با مقام علمی و اقتضای بحث‌های علمی و گفتگوها و مباحثات جدّی و مفید باشد.

 

ب ـ رعایت اخلاق در عرصۀ سیاسی:

 

در عرصه سیاسی نیز چنین است و شایسته است که برای مسایل سیاسی نیز در پرتو نظام اخلاقی اسلامی اهمیت بسزایی قایل باشیم و با طرف مقابل خود، طبق ضوابط و بدون تجاوز از حدود آن تعامل داشته باشیم.

 

ج ـ رعایت اخلاق در عرصۀ فرهنگی:

 

همچنانکه رعایت احترام به همۀ عناصر و شخصیت‌های فرهنگی هر گروه و در پیش گرفتن اخلاق شایسته نسبت به این چهره‌ها و شخصیت‌ها نیز الزامی است؛ تردیدی نیست که بخشی از اخلاق مورد نظر در احترام به مقدّسات دیگران و عدم تجاوز به آنها ـ حتی اگر از نظر ما تقدسی نداشته باشد ـ تجلی پیدا می‌کند.

 

براین اساس برخورد اخلاقی از اهمیت بسزایی برخوردار می‌گردد.

 

ویژگی‌های تعامل مذهبی و اخلاقی شایسته:

 

ـ اینکه هر طرف از خود انتقاد کند و به خطاهای رفتاری خود پیش از آنکه طرف مقابل گوشزدش کند، وقوف یابد.

 

ـ اینکه هیچکدام نسبت به نظر خود تعصّبی بخرج ندهد و آماده تغییر رفتار یا کنار گذاردن مواضع متعصّبانه خود در صورت نیاز باشد.

 

ـ اینکه هر طرف با نرمخویی با طرف دیگربرخورد نماید و نسبت به وی خوش گمان باشد.

 

ـ اینکه با پیروان دیگر مذاهب همان رفتاری را که دوست دارد با وی داشته باشند، درپیش گیرد.

 

ـ اینکه تا جایی که ممکن است پیروان مذاهب در علاقه‌‌ها و سلیقه‌های پیروان دیگر همراهی نشان دهند بگونه‌ای که اگر این حرکت متقابل گردد. انگیزه‌هایی برای ارتباط سازنده با یکدیگر پیدا کنند و دوستی و همکاری میان آنها تضمین شود.

 

2 ـ تعامل اقتصادی:

 

امروزه در جهان این روابط موفق اقتصادی است که وحدت و همدلی میان اعضای آن [کشورهای جهان] را تحقق می‌بخشد؛ جبهه‌ای که از یک مجموعۀ اقتصادی در سطح بین المللی تشکیل می‌شود معمولاًاز قدرت و توانایی اثرگذاری بالایی در حل و فصل مشکلات موجود برخوردار است و تردیدی نیست که تعاملات اقتصادی در دوران کنونی اشکال و انواع گوناگونی بخود

 

گرفته که برخی از آنها دارای اثرگذاری بسیار نیرومند و سترگی هستند.

 

وقتی صحبت از تعامل اقتصادی میان پیروان مذاهب مختلف در جهان اسلام به میان می‌آید منظور ایجاد آنچنان فرمول اقتصادی مؤثر و فعّالی میان کشورهای اسلامی است که در چارچوب اتحادیه‌ها و سازمانهای بزرگ با پوشش چند کشور، از آرزوهای کشورهای مزبور بشمار می‌رود. از این خاستگاه چنانچه قرار باشد میان کشورهای اسلامی تعامل اقتصادی صورت گیرد و این کاربدون در نظر گرفتن بنیادها و موازین بین‌المللی متداول در جهان امروز انجام شود، هرگز مفید و کارساز و قوی و استوار نخواهد بود و سودی به‌حال مسلمانان نخواهد داشت.

 

این نوع تعامل [تعامل اقتصادی] باید شامل فرمولی براساس وجود عناصر زیر باشد:

 

ـ بازار مشترک.

 

ـ پول مشترک.

 

ـ بانک‌های مشترک.

 

ـ اتاق‌‌های بازرگانی مشترک.

 

ـ سیاست‌های همسان اقتصادی در سطح بین‌المللی.

 

امکان برقراری تعامل اقتصادی میان کشورهای اسلامی:

 

کشورهای قادر به تعامل اقتصادی میان خود کشورهایی با وجوه مشترک مکانی و منطقه‌ای یا دارای پیوندهای ایدئولوژیک هستند؛ چنین کشورهایی می‌کوشند تا این تعامل اقتصادی را در سیاق اتحادیه یا مجمع اقتصادی مشترک و بزرگی تجلّی بخشند.

 

پرسش کنونی از این قرار است: آیا کشورهای اسلامی از شایستگی‌های لازم برای برقراری تعامل اقتصادی فعّال برخوردارند؟

 

حقیقت آنست که در بخش اقتصادی این کشورها از ویژگی‌ها و شایستگی‌های سترگی برخود دارند که در کشورهای دیگر کمتر می‌توان سراغ کرد؛ در اینجا به برخی از این شایستگی‌ها و امکانات اشاره کنیم:

 

یکم: فراوانی ثروت‌های طبیعی و نعمت‌های الهی:

 

که شامل موارد زیر می‌گردد:

 

منابع طبیعی:

 

منابع طبیعی موجود در کشورهای اسلامی شامل: نفت، گاز طبیعی و معادن مختلف، آب و زمین‌های حاصلخیز کشاورزی است گو اینکه بخش عمده‌این منابع را نفت و گاز طبیعی تشکیل می‌دهند بطوریکه منابع زیرزمینی نفت در 35 کشور وجود دارد و تولید این کشورها جمعاً حدود نیمی از تولید جهانی نفت را شامل می‌شود. همچنانکه گاز در 25 کشور وجود دارد و میزان تولید آن براساس برخی آمارها بالغ بر 10% از تولید جهانی گاز را دربرمی‌گیرد.

 

منابع دیگری نیز وجود دارد.

 

زمین:

 

کل مساحت کشورهای اسلامی حدود 20% از مساحت کرۀ زمین را تشکیل می‌دهد. زمین‌های کشاورزی این کشورها نیز بالغ بر 12% از مساحت کل کشورهای اسلامی شامل 66هزار کیلومتر مربع زمین‌های قابل آبیاری است که بیش از 18% از زمین‌های حاصلخیز کشاورزی را تشکیل می‌دهد.

 

خشکی:

 

کشورهای اسلامی نسبت بزرگی از مساحت کل کشورهای جهان را از آن خود دارند و به حدود 32 میلیون کیلومتر مربع می‌رسد که نزدیک به یک چهارم سطح کل مساحت خشکی کرۀ‌زمین است.

 

آبها:

 

مساحت آبها، بخش اندکی از زمین‌های این کشورها یعنی اندکی بیش از نیم میلیون کیلومتر مربع را پوشش می‌دهد.

 

رودها:

 

در اراضی کشورهای اسلامی رودخانه‌های زیادی از جمله رود نیل و رودخانه‌های دجله و فرات، جاری است.

 

دوم ـ موقعیت‌های استراتژیک:

 

تردیدی نیست که موقعیت استراتژیکی که کشورهای اسلامی در خاورمیانه و مناطق مجاور از آن برخوردارند بالقوه امکان ایجاد اتحادیه بزرگی از جهان اسلام را در خود دارد مشروط برآنکه دست از شعارهای توخالی بردارند و واقعاً وارد عرصه وحدت اقتصادی حقیقی شوند. علاوه براین، کشورهای اسلامی مشرف برمهمترین دریاها و اقیانوس‌ها و تنگه‌های دریایی هستند و طول مرزهای دریایی آنها به حدود یکصد و سه هزار کیلومتر تخمین زده می‌شود.

 

سوم ـ عنصر دموگرافیک(جمعیتی):

 

شمار مسلمانان جهان بالغ بر یک چهارم جمعیت کرۀ خاکی است و به یک میلیارد و پانصد میلیون نفر می‌رسد.[4]

 

دستاوردهای تعامل اقتصادی:

 

چنانچه تعامل اقتصادی میان کشورهای اسلامی صورت گیرد، امت اسلامی از دو فایده بزرگ زیر بهره‌مندی می‌گردد:

 

فایده اول: فراهم آمدن زمینه برقرای تعامل در عرصه‌های دیگر

 

اگر تعامل اقتصادی وجود نداشته باشد تأثیرمنفی و زیان آن تنها متوجه‌عرصه‌های

 

اقتصادی نمی‌گردد و به گستره‌های دیگر نیز تسرّی پیدا می‌کند بدین معنا که نبود تعامل اقتصادی بتدریج به منتفی شدن تعامل فرهنگی و سیاسی و اخلاقی و غیره می‌انجامد زیرا مشکلات اقتصادی باعث می‌شود کشورها گرفتار نوعی آشفتگی فکری شوند و به دریای متلاطمی از هرج و مرج و تنش درافتند؛ چنین موضعی گاه به دورشدن کشورهای اسلامی از سیاست‌ها و استراتژی‌های خود هم منجر می‌گردد. عکس این هم درست است بدین معنا که وقتی تعامل اقتصادی تشدید شود چارچوب‌های همکاری در عرصه‌های دیگر نیز تقویت می‌گردد و راه را برای جبهه عمل مشترکی سرشار از نیروها و امکانات عظیم [کشورهای اسلامی] هموار می‌شود. به‌عبارت دیگر می‌توان گفت: مجموعه‌های همکاری اقتصادی خیلی بهتر از دیگران قادر به رویارویی با چالش‌های مثلاً سیاسی هریک از کشورهای زیر مجموعه یا اتخاذ مواضع سیاسی مشترک میان خود هستند.

 

در مورد جنبه‌های فرهنگی نیز چنین است، زیرا در آن صورت می‌توانند مانع از هرآنچیزهایی شوند که نفوذ و رخنه به درون آنها تلقی می‌شود و اوضاع آنها را آشفته و ثبات و استقرارشان را متزلزل می‌سازد و در عرصه‌های جهانی شدن و پیشرفت‌های شتابنده در بخش اقتصاد و فرهنگ، تأثیر منفی بجای می‌گذارد. لذا باتوجه به چنین اثراتی، باید تعامل اقتصادی سازنده‌را جدّی گرفت و در جهت تحکیم و تقویت آن هرگز سستی و کاهلی بخرج نداد زیرا هرگونه تأخیر در این زمینه می‌تواند نتایج معکوسی در پی داشته باشد که جبران یا کنترل پیامدهای آنها به دشواری امکان‌پذیر است.

 

بویژه آنکه امت اسلامی امروزه با چالش‌های فراوانی روبروست که می‌تواند  مانع از حضور قدرتمندانه آن در صحنۀ جهانی  گردد؛ جداجدا بودن کشورهای اسلامی نیز نه تنها خدمتی به منافع آن نمی‌کند بلکه برداشت منفی از آنها بجای می‌گذارد و آنها را وادار به حرکت به سمت قدرتهای بزرگ اقتصادی می‌کند، حرکتی که می‌تواند به ضعف روابط و پیوندهای آنها با کشورهای دیگری که از آنها به عنوان مجموعه کشورهای عدم تعهد نامبرده می‌شود، هم از نظر اقتصادی و هم در سطوح مختلف از جمله کاهش از سطح روابط سیاسی و فرهنگی و ... منجر گردد.

 

فایده دوم: حل و فصل اختلاف‌های عمده و محدود ساختن آنها به گفتگوهای علمی

 

تعامل اقتصادی باعث می‌گردد اختلاف‌های مهم و اساسی که جامعه اسلامی در طول زمان از آنها رنج می‌برد از میان برداشته یا به حاشیه رانده شود و در پرتو  همکاری‌های اقتصادی مشترک و پیوندهای نیرومند اقتصادی، از میزان و حجم آنها کاسته گردد.

 

وقتی تعامل اقتصادی تقویت شود از اختلاف‌های عملی و کارکردی بیش از پیش کاسته می‌شودو در چنین فضایی، گفتگوهای علمی فعّال و تقویت می‌گردد.

 

3ـ تعامل علمی:

 

مراد از این نوع "تعامل " مبادلات علمی حاصل در جامعۀ اسلامی و نوع دیگری از انواع تعاملی است که در چارچوب اخلاق علمی نمی‌گنجد(چارچوبی که باید آنرا در ضمن تعامل نوع نخست یعنی تعامل اخلاقی قلمداد کرد) زیرا به معنای لزوم رعایت اخلاق علمی و تعامل اخلاقی نیست.

 

"تعامل علمی" خود بر دو نوع است:

 

نوع نخست ـ‌مبادله علوم بشری:

 

از جمله فناوری‌ها و تکنیک‌های جدید، مراکز علمی اسلامی یعنی: دانشگاهها و مراکز پژوهشی وظیفه دارند پیوندهای خود با یکدیگر را تقویت کنند و به مبادلۀ اطلاعات با یکدیگر بپردازند. این نحوه کارکرد در عرصه مبادلات علمی به دلایل زیر الزامی است:

 

1ـ پیشرفت هرکشور اسلامی برابر با پیشرفت کل جهان اسلام است:

 

وقتی یکی از کشورهای اسلامی در یکی از عرصه‌ها به پیشرفت‌هایی نایل آید، دیگران ـ بخواهیم یا نخواهیم ـ بی‌آنکه به سنی یا شیعه بودن این کشور توجه کنند، آنرا به حساب کل اسلامی گذارند، بنابراین ما وظیفه داریم جهان اسلام را فی‌الجمله مجموعۀ واحد و بهم پیوسته‌ای تلقی نماییم و بیشترین تلاش خود را برای تحقق مبادلات علمی، در گسترۀ انواع علوم بشری در بالاترین سطوح، بکارگیریم،  اگر دیگران به جهان اسلام به مثابۀ مجموعه بهم پیوستۀ واحدی نگاه می‌کنند چرا ما چنین نگاهی به آن نداشته باشیم؟

 

2ـ فقرهر کشور اسلامی، ضعف جهان اسلام است:

 

از آنجا که هریک از کشورهای اسلامی بخشی از مجموعۀ واحد اسلامی بشمار می‌رود هرگونه ضعفی ـ چون فقر و محرومیت و ...  ـ بمثابۀ ضعف این مجموعه خواهد بود و از توسعه و رشد حرکت علمی جهان اسلام خواهد کاست؛ از این خاستگاه، تعامل علمی اسلامی، عاملی برای روند پایان بخشیدن به حالتهای ضعف و کاستی در جهان اسلام بشمار می‌رود زیرا همۀ عوامل سستی و ناپایداری در پیوندهای این جهان (جهان اسلام) با اعضای وابسته به خود را از میان برمی‌دارد.

 

3ـ پیشرفت هریک از کشورهای اسلامی بردیگر کشورهای این مجموعه اثرگذار است:

 

هرگونه پیشرفتی درهریک از بخش‌های جهان اسلام به شکوفایی در کل جهان اسلام می‌انجامد و برداشت بسیار خوبی در دیگر اجزای جهان اسلام بجای می‌گذارد بگونه‌ای که کشف استعدادها و توانایی‌ها و امکانات نهفته در هر یک از کشورهای جهان اسلام تنها به همان کشور منحصر نمی‌شود و دارای تأثیر قابل ملاحظه‌ای بردیگر کشورهای اسلامی خواهد بود.

 

نوع دوم ـ مبادلۀ دینی:

 

به رغم  اینکه هر کدام از مذاهب اهل سنت و شیعه طبق چارچوب‌های تاریخی ـ عقیدتی که به آنها ایمان دارند عرصه گسترده‌ای از علوم دینی ویژه خود را ایجاد کرده‌اند، ضروری است که به این نکته توجه شود که به رغم چنین اختلاف‌هایی، یک سری اصول مشترک میان طرفین وجود دارد که دارای تأثیر بسزایی در شکل گیری و شکوفایی و دانش در جامعۀ اسلامی است: به همین دلیل است که شاهد بسیاری از مسایل مشترک در این بعد هستیم و اگرچه شیوه‌ها و ابزارهای هرگروه با گروه دیگر متفاوت است همۀ نشانه‌ها حاکی از وجود موارد مشترکی میان آنهاست.

 

از آنجا که این موارد مشترک فراوان و متعددند باید بدانیم که بخشی از آنها آشکار و کاملاً عیانند و نیازی به اشاره به آنها وجود ندارد ولی  بخشی دیگری از این مشترکات،‌همچنان و به دلیل نبود بررسی‌ها و پژوهش‌های کافی و عدم تعامل علمی پیگیر در این زمینه، همچنان پنهان مانده‌اند. این امر ایجاب می‌کند تا نهضت بزرگی را برای شناسایی موارد مشترک ـ اعم از اینکه در اصول و شالوده‌های علوم باشد یا در روش‌مندی‌ها یا مسایل علوم مختلف ـ آغاز کنیم. براین اساس امکان این وجود دارد که مبادلۀ علمی یاد شده به کشف مشترکات پیش گفته و پرده برگرفتن از آنها بینجامد. بدین ترتیب می‌بینیم که این حیطه نیز گسترۀ دیگری برای تعامل و داد و ستد میان گروههای گوناگون است.

 

علاوه بر آنچه بیان شد کار مبادلۀ‌علمی میان پیروان دو مذهب تشیع و اهل سنت بنا به دلایل زیر، لازم هم هست:

 

پرداختن به مسایل مربوط به جهان اسلام بمثابۀ یک مجموعه:

 

جهان اسلام گاه با مسایلی روبرو می‌شود که برای آن به عنوان یک کیان و مجموعه واحد ـ و نه بمثابۀ مجموعه کشورها و خلقهای گوناگون ـ از اهمیت بسزایی برخوردار است در این حالت نیازمند برنامه‌های هدفمندی مبتنی بر علوم اسلامی است؛ از آنجا  که چنین برنامه‌ای تنها در ارتباط با پیروان مذهب مشخصی نیست و به همۀ جهان اسلام ـ اعم از شیعه و سنی ـ مربوط می‌شود، ما وظیفه داریم با این مسئله مشترک برخورد علمی و سازنده‌ای داشته باشیم تا به توافق و تفاهم شایسته‌ای در این چارچوب دسترسی یابیم و این برنامه را براساس دیدگاهی توافقی تحقق بخشیم  و با مسایل مورد علاقه و مشترک خود برپایه دین اسلام و با تلفیقی از دیدگاههای شیعه و اهل سنت، روبرو شویم.

 

به عنوان مثال موضوع آلودگی محیط زیست یا بطور کلی فعالیت در عرصه محیط زیست، مسئله بزرگی است که یکی از چالش‌های عمدۀ جامعۀ اسلامی بشمار می‌رود و تردیدی نیست که شیعیان تجربیاتی در این زمینه دارند همچنانکه اهل سنت نیز تجربیات ویژۀ خود را دارند [درفقه] شیعیان قواعد فقهی معینی دراین زمینه وجود دارد همچنانکه در [فقه] اهل سنت نیز یک سری قواعد فقهی است که برآن تکیه می‌کنند؛ گروه شیعی دارای روایاتی در این زمینه است و گروه اهل سنت نیز دارای روایاتی در این موضوع است و بنابراین هرکدام از این دوگروه می‌توانند احکام فقهی ویژۀ خود را در این راستا داشته باشند و دقیقاً در اینجاست که تعامل مشترک میان طرفین ـ حتی اگر به صورت تلفیقی هم شده باشد ـ الزامی می‌شود؛ چنین تعاملی، منظومه فقهی نیرومندی را ارایه می‌دهد که متضمن راه‌حلها و برون‌رفت‌هایی برای این رشته از مسایل به موازات راه حلهای ارایه شده از سوی کشورهای بزرگ برای آنهاست.

 

2ـ ضرورت تأسیس سازمانهای اجتماعی اسلامی

 

ممکن است بحث سازمانهای اجتماعی مطرح شود؛ اینگونه سازمانها ویژۀ جامعۀ خاصی نیست و حتماً باید به تمامی جهان اسلام تعمیم داده شوند تا منظومه اجتماعی همه جانبه‌ای شکل گیرد و مسلماً نه شیعیان  و نه اهل سنت هیچکدام به تنهایی نمی‌توانند چنین منظومه‌ای را سازماندهی کنند.مجموعه سازمانهای اجتماعی اسلامی باید با همکاری و همیاری هردوگروه [شیعه و سنی] تشکیل و تأسیس گردد تا بتواند نقش موثر و کارآمدی در راستای این طرح بزرگ ایفا نماید.

 

3ـ معرّفی نظام حقوقی اسلام:

 

نظام حقوق اسلام متشکل از مجموعه عناصر و ویژگی‌هایی است که همه مذاهب اسلامی در ایجاد و شکل دهی به آن سهیم هستند؛ اینک ناگزیر باید نظام حقوقی ویژۀ اسلام را تدوین کنیم. نمودها و خطوط فکری آن در برابر نظامات حقوقی موجود در جهان و در راستای نشان دادن ویژگی‌های رژیم‌های مختلف حقوقی و از جمله رژیم اسلامی ـ روشن گردد و در معرض مقایسه قرار گیرد.

 

نگاه غربی‌ها به نظام حقوقی شامل نظام حقوقی مذهب معینی جدای از کل اسلام نمی‌گردد؛ آنها کل نظام حقوقی اسلام را یکی در نظر می‌گیرند. لذا می‌بینیم که تمام توش و توان و امکانات عظیم خود را در دو سطح انسانی و فناوری بکارمی‌گیرند تا مانع از شکل‌گیری و عرضه چنین برنامه‌هایی بر اساس اسلام گردند.

 

حقیقت آنست که از جمله پیامدها و آثار تعامل علمی، رسیدن به تعریفی از نظام حقوقی در اسلام و دیگر آثار مربوط به تعامل علمی شامل: دفاع از کشورهای اسلام از راههای نظامی یا دیپلماسی و مدنی جدید است. در اینجا، باید نگاه و دیدگاه مشترکی وجود داشته باشد و در عین حال تعامل مشترکی در این گستره‌ها صورت گیرد.

 

4ـ "تعامل فرهنگی":

 

هرکدام از دو مذهب شیعه و سنی  دارای میراث و فرهنگ ویژه و نظام اخلاقی معیّنی است ولی با اینحال و از آنجا که هر دو مستند و متکی به اصول مشترکی هستند و ارزش‌ها و شالوده‌های خود را از منابع مشترکی ـ یعنی اسلام ، قرآن و وحی ـ برداشت می‌کنند و این مشترکات فرهنگی خیلی بیش از خصوصیات [انحصاری] یاد شدۀ آنهاست ، مطمئنا عرصه‌های تعامل میان آنها کمتر آلوده به موارد اختلاف و تعصب خواهد بود بدین معنا که وقتی قرار باشد اسلام با مسایل معاصر در جهان کنونی روبرو گردد و هدفش تولید فرهنگ و ارزش‌هایی باشد که به آنها ایمان دارد ، با جدیّت خیلی بالایی در برابر هرگونه اختلافی که ممکن است میان شیعه و سنی در این زمینه بروز یابد ، ایستادگی می‌کند و بدین ترتیب ، فرهنگ یکی از نقاط تلاقی آنها با یکدیگر خواهد بود.

 

این موضوع کمتر مورد توجه و بحث و بررسی جدّی قرار گرفته است زیرا ما کمتر دیده‌ایم که فرهنگ در معرض حمله از سوی پیروان یکی از این دو مذهب قرار گرفته باشد لذا می‌توان نتیجه گرفت که موارد اشتراک زیادی در این گستره وجود دارد که کمتر به آنها پرداخته شده و هنوز هم عناصر مشترک خود را از دست نداده‌اند بطوریکه هرکدام از این دو گروه [شیعیان و اهل سنت] دارای مصادیق فرهنگ مشترک بسیار فراوانی هستند که در پیوند با مفاهیم دینی مشترک و محورهای اساسی از جمله اسلام ، پیامبراکرم (ص) ، قرآن مجید ، قبله و اهل البیت (علیهم السلام) می‌باشد ؛ به همین دلیل در عرصه فرهنگی شاهد مساحت مشترک گسترده‌ای هستیم چیزی که مسؤولیت‌های پرچمداران "تقریب مذاهب" را در جهت برنامه‌ریزی برای بهره‌گیری از این نقاط مشترک و استفاده از آنها و انگشت گذاردن به نکات پیدا و پنهان آنها و ابراز جنبه‌های مختلف و نشان دادن محورهای متعدد آنها بسی سنگین‌تر می‌سازد تا بدین ترتیب این راه پراهمیت هموار گردد و برای گشایش مؤسسات فرهنگی و ایجاد روابط فرهنگی و رسیدن به تعامل فرهنگی موردنظر اقدام مؤثری صورت پذیرد.

 

آری یک سری خصوصیاتی متعلق به هرکدام از این دو گروه وجود دارد ولی در عرصه ارزش‌ها و اصول ویژه ، باید رفتار دیگری در پیش گرفت و بخش‌هایی از میراث مشترکی مراجعه کرد که بر لزوم احترام به مقدسات دیگران و رعایت خصوصیات فرهنگی و پرداخت اخلاقی به این دسته از مسایل ـ در صورت نبود بخشی که حکایت از لزوم احترام به فرهنگ دیگران دارد ـ تأکید می‌کنند.

 

5 ـ "تعامل سیاسی":

 

به رغم اینکه جهان اسلام متشکل از کشورهای پراکنده است ، نقاط اشتراک فراوانی دارد و بهرحال شایسته است که برای درپیش گرفتن رفتار سیاسی مشترک ، توافقنامه‌ای محوری به امضا رسد که براساس آن همگی وظیفه داشته باشیم پیش از توجه به مسایل داخلی و ورود به جزییات موارد مربوط به کشورها و خلقهای هرکدام ، بر این نکات انگشت گذاریم:

 

ـ مرزهای جهان اسلام به عنوان یک کل.

 

ـ منافع و اقتدار جهان اسلام.

 

ـ دشمنان مشترکی که اسلام و مسلمانان را تهدید می‌کنند و از جمله درنظر گرفتن "اسراییل" در این لیست.

 

ـ منافع غرب از نقطه نظر سیاسی در چارچوب استراتژی اساسی جهان اسلام.

 

ـ دیپلماسی "تقریبی" به سود جامعۀ اسلامی.

 

تردیدی نیست که یک سری ویژگی‌هایی برای تعامل سیاسی در چارچوب وحدت وجود دارد که اگر آنها را کنترل نکنیم و بر آنها چیره نشویم می‌توانند منجر به لغو دیگر انواع تعامل در سطوح مختلف یا حداقل کاستن از تأثیرات آنها گردند.

 

امام علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) می‌فرماید: «از تفرقه و پراکندگی برحذر باشید ، مردم کنار مانده از دیگران ، طعمه شیطان می‌گردند.»[5]

 

بحث و مطالعات سیاسی در دایرۀ "تقریب" از جمله پیچیده‌ترین مطالعاتی است که فکر و ذهن علاقمندان به "تقریب" و دست اندرکاران تنظیم و برگزاری کنفرانس‌های تقریبی و کسانی را که مسایل جامعه اسلامی را پیگیری می‌کنند بخود مشغول می‌کند ؛ این پیچیدگی لزوم تأکید بر اینگونه مباحث و توجه جدّی به آنها و مطالعه همۀ ابعاد و اجزای تشکیل دهندۀ آنها را به منظور رسیدن به دیدگاه شفاف و روشنی در این عرصه گوشزد می‌نماید.

 

ناگفته پیداست که از جمله چالش‌ها و پارادایم‌های جدّی‌که وحدت بزرگ اسلامی را مورد تهدید قرار می‌دهد ، غیاب "تقریب" در صحنه سیاسی است ؛ در این باره می‌توان از سخنان پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) یاری گرفت که فرمود: «اختلاف و درگیری و نومیدی در هر کاری ، به منزلۀ ضعف و ناتوانی یعنی چیزی است که خداوند آنرا دوست ندارد و پیروزی و نصرتی بر آن عطا نمی‌کند.»[6] پارادایم دیگر در این زمینه ، نبود استراتژی روشن سیاسی است که به نوبۀ خود تهدید مهمی علیه وحدت بشمار می‌رود. بر این اساس باید در برخورد با احکام فقهی در دو فقه شیعه و سنی نهایت احتیاط و هشیاری را بکار بست تا از برانگیختن هرگونه اختلاف ، اجتناب گردد در اینجا حتما باید برای قاعدۀ: «الاهم فالمهم» اهمیت مضاعفی قایل گردید.

 

بهرحال بحث سیاست بویژه سیاستی که در پیوند با عناصر تشکیل دهنده مجموعه اسلامی و کشورهای اسلامی در برابر یکدیگر است ، بحث پیچیده و متعددالاطرافی است بگونه‌ای که گاه تحت تأثیر سیاست‌های وارداتی از خارج از جهان اسلام قرار می‌گیرد و اثرات خود را در تعامل‌های داخلی و خارجی برجای می‌گذارد بدین معنا که ممکن است سیاست فعال در خارج از چارچوب جهان اسلام تأثیری بر سیاست جهان اسلام داشته باشد.

 

ما باید این راه را طی کنیم و به چند و چون و ژرفای آن پی ببریم و پرده از زوایا و ابعاد آن برگیریم ؛ ما همچنین باید بکوشیم از طریق انجام مطالعات علمی همه جانبه و کارآمد ، از مشکلات بکاهیم ؛ در عین حال شایسته است دیپلماسی فعال و قاطعی را براساس اصل وحدت ، برای جامعۀ اسلامی بمورد اجرا گذاریم و وحدت اسلامی را به عنوان یکی از موضوعات مطرح بین‌المللی در نظر گیریم و در عین حال دیپلماتهای مسلمان نیز وظیفه دارند آموزش‌های لازم و مناسب در این زمینه را ارایه دهند.

 

ما امروز در صحنه سیاسی با چالش‌های بزرگ و مشکلات فراوانی روبرو هستیم ؛ کشورهای استکبار جهانی که دارای امکانات مادی و تکنولوژیک بسیار عظیمی هستند ، تجاوزات آشکار صهیونیستی که همواره سرزمین‌های وسیعی از جهان اسلام را تهدید می‌کنند و اشغالگری‌های آشکار آمریکا و بریتانیا در چندین کشور اسلامی و سرانجام تروریسم دیوانه و لجام گسیخته‌ای که تصویر ناهنجاری از اسلام و مسلمانان ارایه می‌دهد ، همه و همه از جمله چالش‌ها و مشکلات ما را تشکیل می‌دهند. در برابر روشنفکران ما راهی جز فراتر رفتن از مرزهای فرقه‌گرایی و اختلاف‌ها از طریق تفاهم و گفتگوی مشترک برای نیل به طرح دیپلماتیک اسلامی وحدت‌بخش وجود ندارد ؛ این طرح باید وحدت بخش:

 

الف: دیدگاههای متعدد ؛

 

و ب: مواضع گوناگون ، باشد ؛ تردیدی نیست که مواضع و تصمیم‌های سیاسی برخاسته از وحدت اسلامی ، ضرورتا موضعگیری‌های دشوار و تصمیم‌های سختی است که اگر مسلمانان با تمام توان و با وحدت خود اقدام به ارایه راه‌حلهای مناسب و راههای برون رفت از این مشکلات را در پرتو چنین چالش‌هایی نمایند ، هرگز از سوی کشورهای استکباری و صهیونیسم جهانی نادیده گرفته نمی‌شوند و در معادلات بین‌المللی ، کم رنگ نمی‌گردند و به حاشیه رانده نمی‌شوند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1ـ "بحارالانوار مجلسی"  ، جلد 59 صفحه 291.

 

1ـ "مسند احمد" جلد 2 صفحه 312.

 

2ـ "مستدرک الوسایل"، جلد 9، صفحۀ 49.

 

1ـ برای دستیابی به این آمارها، منابع متعددی وجود دارد از جمله: کتاب ارزشمند "دکتر اسماعیل شلمی" تحت عنوان :"وحدة الامة الاسلامیة"

 

[5] - "غررالحکم و دررالکلم" ، شماره 10716.

 

[6] - "بحارالانوار" جلد20 ، صفحه 126.

 

  • حقیر ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی