محبت اهل بیت (علیه السلام) نزد شاعران و عرفاى کُرد شافعى مذهب
محبت اهل بیت (علیه السلام) نزد شاعران و عرفاى کُرد شافعى مذهب
احمد زینى وند
بسم الله الرحمن الرحیم
زبان کردى یکى از زبانهاى ایرانى و شاخه اى از گروه زبانهاى ایرانى، هند و اروپایى و با زبان فارسى هم ریشه است. این زبان همچون دیگر زبانهاى ایرانى داراى لهجه هاى متعدد از جمله سورانى، زازا، فیلى، کلهرى، لکى و کرمانجى است که این لهجه ها علاوه بر مشترکات زبانى داراى مختصات لهجه اى نیز مى باشند.
سرزمینى که امروز به نام کردستان مى شناسیم، روزگارى جزوى از امپراطورى ساسانى بود. کردستان از جمله مناطقى است که از بدو ورود اسلام به ایران مسلمان شدند «بنا به نوشته مورخان اسلامى مانند طبرى، مسکویه، بلاذرى و ابن اثیر، کردها در سال هجدهم هجرى پس از جنگ جلولا و تصرف حلوان، از نزدیک با اردوى اسلام تماس پیدا کردند و با شعار لا فرق بین عربى و اعجمى الا بالتقوى با اسلام آشنا شدند.»
کردهاى کردستان هر چند عموماً شافعى مذهبند اما از دیر باز محبت امامان بزرگوار و اهل بیت را در قلوب خود جاى داده اند، کثرت امامزاده ها و احترام و حرمت داشت این قوم به سادات منطقه خود، تأییدى بر این مدعاست «خوددارى کردن کردها مخصوصاً ایل شکاک در جنگ با امام حسین (علیه السلام) در کربلا و مخالفت آنها با یزید بن معاویه - مقتدرترین و خونخوارترین پادشاه اموى از مفاخر اوراق زرین تاریخ کرد است. »
عشق و ارادت به اهل بیت و ائمه معصوم(علیهم السلام)از دیرباز در آثار شعراى کرد زبان دیده مى شود. شاید بتوان ملا پرشیان دینورى شاعر قرن هشتم را آغاز کننده این اندیشه دانست. شاعران دیگر کرد نیز - به فارسى و کردى - چکامه هاى زیبایى در مدح و منقبت اهل بیت بزرگوار دارند. شیخ رضا طالبانى شاعر قرن سیزدهم هجرى در مدح آل مصطفى و عشق به سید الشهدا گوید:
لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است *** عشق بازى سر به میدان وفا افکندن است
گر هوا خواه حسینى ترک سر کن چون حسین *** شرط این میدان به خون خویش بازى کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا *** صد شرف دارد بر آن وادى که گویند ایمن است
ایمن و اى من فداى خاک پاکى کاندران *** نور چشم مصطفى و مرتضى را مسکن است
سنیم، سنى و لیکن حب آل مصطفى *** دین و آئین من و آباء و اجداد من است
.....
شیعه و سنى ندانم دوستم با هر که او *** دوست باشد، دشمنم آنرا که با او دشمن است
و در شعر دیگر در سوگ امام حسین گوید:
در ماتم آل على خون همچو دریا مى رود *** تیغ است بر سر مى زند، دست است بالا مى رود
از عشق آل بوالحسن این تیغ زن و آن سینه زن *** داد و فغان مرد و زن تا عرش اعلا مى رود
کوتاه کن انکار را بدعت مگو این کار را *** این سوگ آل حیدر است این خون نه بیجا مى رود
روى زمین پر همهمه، در دست جانبازان قمه *** خون از برو دوش همه از فرق تا پا مى رود
بغداد گردد لاله گون در روز عاشورا به خون *** از کاظمین آن سیل خون تا طاق کسرا مى رود
وز طاق کسرا سرنگون ریزد به پاى بیستون *** وز بیستون آید برون تا طاق کسرا مى رود
.......
من سنیم نامم رضا کلب امام مرتضى *** درویش عبدالقادرم راهم به مولا مى رود
دو مسلک مهم در بین عرفا و صوفیه کُرد، طریقه هاى قادرى و نقشبندى مى باشند. این دو مسلک از همان روزگار نخستین که گام در عرصه تصوف و عرفان گذاردند، عشق و ارادت به امامان معصوم را سرلوحه کار خود قرار دادند بزرگان این دو مسلک که عموماً شاعر و نویسنده اند و از نظر مذهبى شافعى مذهب، هر کدام به فراخور طبع خود امامان بزرگوار را مدح گفته اند عبدالرحمن خالصى شاعر قرن سیزدهم، از بزرگان مذهب قادرى بود. او در منقبت على (علیه السلام) گوید:
کى بود یارب که رو آرم به صحراى نجف *** و آیت خود یابم از درگاه مولاى نجف
سر برون آوردن از ظلمات هستى مشکل است *** بى طلوع آفتاب عالم آراى نجف
در حیات جاودان ماند چون خضر آنکو اگر *** جرعه اى یابد زفیض آب دریاى نجف
جان فداى آن سرى بادا که از سوداى عشق *** نیست یکدم خالى از ذوق تمناى نجف
کى شود محروم از مطلب کسى کو سر نهد *** بر تراب خاک درگاه مصلاى نجف
خرم آن ساعت که خالص با تولاى على *** واله و شیدا شود در پاى صحراى نجف
مولانا خالد شهرزورى، پیرو مسلک نقشبندى و از ارکان این مسلک است او شاعر قرن دوازدهم است قصیده زیباى:
این بارگه کیست که از عرش برتر است *** وز نور گنبدش همه عالم منور است
در مدح امام رضا (علیه السلام) از اوست.
مولانا در پایان این قصیده حضرت امام رضا (علیه السلام) را به اهل بیت سوگند مى دهد که او را در روز محشر از عذاب آخرت نجات دهد.
شاها ستایش تو به عقل و زبان من *** کى مى توان که فضل تو از عقل بیشتر است
اوصاف چون تو پادشهى از من گدا *** صیقل زدن بر آئینه مهر انور است
وانگه به حق آنکه بر اوراق روزگار *** بابى ز دفتر هنرش باب خیبر است
دیگر به نور عصمت آنکس که نام او *** قفل زبان و حیرت عقل هنرور است
وان گه بسوز سینه آن زهر خورده اى *** کز ماتمش هنوز چشم جهان تر است
دیگر به خون ناحق سلطان کربلا *** کز وى کنار چرخ زخونابه احمر است
........
بر خالد آر رحم که پیوسته همچوبید *** لرزان زبیم زمزمه روز محشر است
مجدى دانشمند و شاعر معاصر کرد نیز در مدح امام حسین (علیه السلام)گوید:
اى توتیاى دیده جان خاک پاى تو *** برتر ز عرش بارگه کبریاى تو
در رستخیز، خون جگر بر زمین چکید *** ز آن شاخ گل که برد مد از نینواى تو
کردى به راه دوست تن و جان خود فدا *** بادا هزار جان گرامى فداى تو
در بحر رحمت است شناور هر آنکسى *** یک قطره اشک ریزد اندر عزاى تو
تو تشنه جان سپردى و آب حیات هم *** بود از تو تشنه تر به لب جانفزاى تو
بودند بى خبر که بقا در ولاى توست *** قومى که خواستند به گیتى فناى تو
خسرو بیک جوهرى نیز در سوگ شهادت امام حسین گوید:
روزى که شد به دهر چنین ظلم آشکار *** در حیرتم که چرخ چرا ماند پایدار
در ماتم حبیب خدا زاده بتول *** اى سینه آه سر کن و اى دیده خون ببار
ریزد فلک ز دیده انجم سرشک خون *** هر صبحدم ز کینه آن قوم نابکار
مهرى که بود رونق افلاک دین از او *** شد منکسف به خاک ز بیداد روزگار
اى چرخ زجور تو داد داد *** صبحت چو شام زینب و زین العباد باد
شکرى فضلى «همى» نیز در مدح على (علیه السلام) آورده:
به همه شوق دهد نشاط دیدار على *** رشک فردوس بود گلشن رخسار على
آب یاقوت دهد لعل گهر بار على *** نرخ شکر شکند لذت گفتار على
سرو را پست کند شیوه رفتار على
تا که از شهرت حسنش به جهان ریخته تنگ *** نیست اقلیم دلى را که نیاورده به چنگ
کاربر چینى و هند و به حبش آمده تنگ *** لشگر موى و خط و خال کشیده است به جنگ
گشته بر جمله کنون سرور و سالار على
این بود گزیده اى از شعر شاعران کرد اهل سنت (شافعى) در مدح اهل بیت به زبان فارسى. اکنون مى خواهم شما را میهمان احساسات پاک و مقدس شاعران کرد اهل سنت (شافعى مذهب) درباره اهل بیت به زبان کردى کنم.
بى شک شعر کردى شاعران کرد شافعى درباره اهل بیت از نظر ادبى زیباتر، جذابتر و فصیح تراز شعر فارسى این شاعران است. در این بخش شاعران کرد اهل سنت به زبان کردى شاهکارهایى خلق کرده اند که در نوع خود بى نظیرند. در ذیل به عنوان نمونه شعر چند شاعر کرد اهل سنت در مدح و منقبت اهل بیت ذکر مى شود که امیدوارم مورد قبول درگاه حق تعالى قرار گیرد. قبل از پرداختن و ترجمه کردن شعر این شاعران به زبان فارسى، براى هر شاعر شرح حال کوتاهى آورده ایم تا خواننده هر چند مختصر با شاعر مورد نظر آشنا شود.
1 - عبدالرحمن شر فکندى «هژار»
شاعر و نویسنده بزرگ کُرد - عبدالرحمن شرفکندى - و 1300 هـ ش مهاباد ف 1369 تهران- که همه او را به لقبش هژار مى شناسند، از استادان مسلم زبان کردى است. از او آثار زیادى به زبانهاى کردى و فارسى به یادگار مانده که ترجمه رباعیات خیام از فارسى به کردى، دیوان اشعار، ترجمه قرآن کریم به زبان کردى و ترجمه قانون بوعلى سینا از عربى به فارسى از آن جمله اند. زیبایى گفتار، انسجام کلمات، تناسب تعابیر و تصاویر از اختصاصات شعرى هژار است.
از اشعار اوست در مدح على (علیه السلام):
به حه قى ده رکى شارى عیلم وجه و هه ر *** عه لى موشگیل گوشاى ده رکى خه یبه ر
نه بى فه ر موى که سى مه ولاى ئه من بم *** هومیدى بوتکاى ئه و لا ئه من بم
ده بى حوببى على جیگاى له دلدا *** له سه ر دل ده رکى بوغزى ئه و قفل دا
ترجمه:
به حق او که پیامبر درباره اش فرمود (انا مدینة العلم و علی بابها) «من شهر علمم و على دروازه آن» او که باز کننده در خیبر بود.
به حق او که پیامبر درباره اش فرمود: هر کس من مولاى او هستم على مولاى اوست (من کنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره)
و فرمود هر کس امیدش در روز واپسین به شفاعت من است، باید در دلش حب نسبت به على را جا دهد و بغض نسبت به آن بزرگوار را از دلش بیرون کند.
در مدح اهل بیت :
به حه قى ئال و به یتى پاک و خاوین *** که ئالوده نه یان بوو چاک و داوین
له داواى دین به مه ردى چو و نه سه نگه ر *** وه کو گه میه له هه ر دى بوونه له نگه ر
ترجمه:
به حق اهل بیت پاک و مقدس آنان که دامنشان هیچ گاه به گناه آلوده نشده است (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً)
(قرآن کریم)
براى حفظ دین مبارزه کردند و جنگیدند و براى نجات مردم از غرق شدن در دریاى معصیت و گناه چونان کشتى در هر ساحل لنگر انداختند (مثل اهل بیتى کسفینة النجاه من رکبها نجى و من تخلف عنها غرق)
2 - احمد بیگ حمدى
احمد بیگ متخلص به «حمدى» فرزند فتاح بیک بن حاج ابراهیم به سال 1295 هـ. ق در سلیمانیه متولد شد و به سال 1355 هـ در همان شهر رخت از جهان فرو بست.
از اشعار اوست: ستایش على (علیه السلام)
ئه و وه خته که شمشیر شه م شیرى له ده م هات *** ئه ى وت که ظه فه ر بو عه لى تا سه ر به قه دهم هات
...........
ئه سبابى زه فه ر خیلعه تى حه ق بو و له ئه زهل دا *** برا بو و به بالاى عه لى بو و ئه و به که رهم هات
ترجمه:
آن لحظه که از شمشیر على برق جارى شد، پیروزى براى آن بزرگوار به ثبت رسید.
پیروزى براى على (علیه السلام) خلعتى بود که حضرت حق در روز ازل به او هدیه داده بود. آرى این خلعت بر قد و بالاى على (علیه السلام) برازنده بود.
گه رچى وه کو و یارانى ئه میش پایه یى دین بو و *** ئه مما به عه لى خاسه وه کو بابى که رهم هات
خواپیم بلى ایوى منى، من شیر ده شیکنم *** ئه و سه و له ته بوشیرى خوازورى به که م هات
ترجمه:
هر چند حضرت على (علیه السلام) مانند بقیه یاران و اصحاب پیامبر (صلى الله علیه وآله)براى دین پیامبر پایه و اساس بود اما بى شک على (علیه السلام) براى دین، باب کرم و رحمت بود.
اگر خدا به من بگوید تو روباه منى، من شیر را مى درم اما لقب شیر بودن براى على (علیه السلام) کم است.
هه لسا که له چاوى عه لى لیشاوى موحیببهت *** بوزه بتى ده لى هیند و عه رهب روم و عه جه م هات
ئه م جاز بیه یه ره بى چ بو و تو به عه لیت دا؟ *** تا حه ددى په ر ستش به نه زه ر میسلى سه نه م هات
ترجمه:
برخیز که محبت از دل و چشم على (علیه السلام) براى تسخیر دل عرب، هندى، رومى و فارس جارى شده است.
خدا یا این چه جاذبه اى است که به على (علیه السلام) هدیه داده اى این جاذبه تا اندازه اى است که مردم چونان بت او را تکریم و پرستش مى کنند.
3 - مولوى
مولانا عبدالرحیم تاوه گوزى معروف به مولوى کُرد، از عرفا و دانشمندان قرن سیزدهم هجرى است مولوى به سال 1221 هـ. ق در روستاى یاقشلاق (کردستان عراق) به دنیا آمد. وى سپس به تحصیل علوم دینى پرداخت و به سال 1300 هـ. ق رخت از جهان فرو بست. مولوى یکى از بزرگترین مثنوى سرایان کرد است استفاده از صنایع لفظى و معنوى و بکار بردن آیات و احادیث و امثال الحکم، شعر او را دو صد چندان زیبا کرده است اما در کُل. شاعرى پیچیده گو است به همین دلیل شعرش محتاج شرح و تفسیر است.
از اشعار اوست در مدح اهل بیت:
ئیمان وه بى حوب ئالى په یغه مبه ر *** نا کا به دلى هیچکه سدا گوزه ر
مه شره بت ئه گه ر بائینسا فیه *** انى تارک فیکم کافیه
ترجمه:
اگر انسان ایمان به خدا داشته باشد اما حب آل پیامبر (صلى الله علیه وآله)را در دل نداشته باشد دعا و نیایش او مورد قبول واقع نمى شود .
ما اگر در قبول کردن على (علیه السلام) به عنوان جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله) کمى انصاف داشته باشیم تنها این حدیث براى اثبات این مهم کافى است که پیامبر فرمود: (انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى) من در میان شما دو چیز را به امانت مى گذارم کتاب خدا و اهل بیتم را.
در مدح على (علیه السلام) :
چلون فه ز لیکى واز یحه وجه لى *** من کنت مولاه مولاه على
خُصَّ به من حَضرِةِ المختار *** انت قسیم الجنة و النار
ترجمه:
فضل على (علیه السلام) واضح و آشکار است زیرا پیامبر در حقش فرمود: هر کس من مولاى او هستم على (علیه السلام)مولاى اوست.
مخصوص او شده است از جانب پیامبر که فرمود یا على! تو تقسیم کننده بهشت و جهنم هستى (على قسیم الجنة و النار)
ما احد عَنِ الصّراط جازا *** حتى تُرَقِّن لهُ الجو ازا
ترجمه:
هیچ کس نمى تواند به بهشت وارد شود. مگر اینکه تو جواز عبورش را داده باشى.
کیس گه یشتوى تا ئه وینهایه *** له شه ئیندا بى تا سیسه دئایه
ترجمه:
جز على (علیه السلام) چه کسى را سراغ دارید که سیصد آیه در فضیلتش نازل شده باشد.
شه مس ئا سمان عیز و ته و قیره *** ئا ثار که ثیره ئه نوار شه هیره
ئه ر مه دحى بکهم مه دحى خومه فاش *** نوورى ئهو له کوى و بینایى خه و ففاش
ترجمه:
على (علیه السلام) خورشید آسمان عزت و وقار است. آثار فراوانش مانند نور آشکار و مشهود است.
من اگر او را مدح کنم عجز خود را بیان کرده ام نور على (علیه السلام) کجا و بینایى مثل شب پره من کجا. من نمى توانم او را مدح کنم زیرا على (علیه السلام) غیر قابل وصف است.
4 - خانى
احمد خانى شاعر ملى کرد و خالق داستان مه م وزین از شعراى بزرگ کرد است وى به سال 1650 میلادى در بوتان - کردستان ترکیه - به دنیا آمد و به سال 1780 میلادى رخت از جهان فرو بست. او معتقد بود که هر مسلمان باید اول نام امامان را بداند.
از اشعار اوست:
دى قیتن تو و به زانى ب دل ناف ئیمامان *** عه لى چارن حه سهن دو مو حه ممه سینه ئه ى جان
دى حو سه ینه دى گهل موسا وه جه عفه ر *** ئه قن بالجمله بى شهک ب زان قه بخ ئیمامان
ترجمه:
باید تو نام امامان بزرگوار را بدانى. على نام ها چهارند، حسن نامها دو و محمد نامها سه نفرند اى جان من.
امام دیگر حسین است با موسى و جعفر. بله این بزرگواران بى شک امامان ما هستند.
5 - ملا محمد خاکى
ملا محمد خاکى از اهالى روستاى «احمد برنه» در اطراف حلبچه کردستان عراق است که به سال 1261 هـ. ق یا به قولى 1255 هـ به دنیا آمد و به سال 1322 یا به قولى 1326 هـ. ق وفات یافت.
از اشعار اوست در مدح اهل بیت:
فید اى ئه و ساحبى به یتهم به ئه هل و به یتهوه فه ر مو وى *** میسالى ئه هل و به یتى من سه فینه ى نوح و توفانه
ئه لاهى نیم ئه گه رچى من حه ریفى شیعر و ئه هلى به یت *** به به یتم لى قبول فه رمو، له به ر ئه م ئه هل و به یتانه
ترجمه:
من فداى صاحب آن خانه باشم که فرمود اهل بیت من چونان سفینه نوح نجات دهنده مردم از طوفان بلایا و عصیان هستند. (همچنانکه کشتى نوح باعث نجات پیروان او شد اهل بیت من نیز نجات دهنده پیروان من هستند.) (مثل اهل بیتى کمثل سفینة النوح من رکبها نجى و من تخلف عنها غرق) خدایا اگر چه طبع من نارساست و نمى توانم شعر زیبایى در مدح اهل بیت بگویم اما تو به خاطر حرمت اهل بیت، این شعر را از من قبول کن.
چ ئه هلى ئه هلى ته بجییل وجه لیل و مه دحه تى جبرییل *** چ ئه هلى حوبیان حه بى عه لاجى زوعفى ئیمانه
چ به یتى خانه ى ئازادیى وه کو به یت العتیقى حه ق *** چ به یتى خانه ى شادى وه کو جیى وه سلى جانانه
ترجمه :
اهل بیت رسول الله چگونه اهل بیتى هستند؟! آنان بزرگوار و ممدوح جبرئیل، فرشته الهى اند. اهل بیتى که محبت آنها در دل همه مردم است
چه اهل بیتى! اهل بیتى آزاد منش و چونان خانه کعبه پاک و مقدس. اهل بیتى که مرجع رسیدن طالبان حق و حقیقت به خدا هستند.
چ به یتى مه جمه عى عسمهت متافى زومره ى قدسى *** چه به یتى مه رجه عى حه شمهت که سه د داراى ده ریانه
ترجمه :
چه اهل بیتى، اهل بیتى که مجمع عصمت و محل طواف فرشتگان قدسى اند اهل بیتى که مرجع مسلمانان هستند; آنان که داراى قرب و منزلت در نزد خدا مى باشند.
فیداى ئه ساحبى به یتهم به ئه هل و به یته و فه رمووى *** میسالى ئه هل و به یتى من سه فینه ى نوح و توفانه
که سى لهم فولکه داجیى گرت به لى نعم النجاتى گرت *** که سى ده ستى که لى به ردا غه ریقى کیژى عوسیانه
ترجمه:
فداى آن صاحب خانه باشم با تمام اهل بیتش که فرمود اهل بیت من مثل کشتى نوح منجى مردم هستند از طوفان گناهان. کسى که در این کشتى (سفینة النجاة) سکنا گزید، بهترین راه نجات را یافت و کسى که دست از این خانواده کشید، غرق دریاى عصیان و بدبختى شد.
برا لهم گه شته یه هه ر که س برا ده ستى براده ستى *** جه زاى «تبت یدا» کردن به بسته و بسته لیدانه
هر کس دستش از این کشتى کوتاه شود بى شک نجات نخواهد یافت، دستش قطع خواهد شد. مانند ابولهب که دعوت پیامبر را نپذیرفت و آیه تبت یدا در حقش نازل شد.
مدح على (علیه السلام):
بلى تا دیوى تبعانى نفاق ئه ندیشى ئهم سه حرا *** که ناره گیر بن ئیتر نوبه ى شیرى مه یدانه
به کامین زوروزاتى کهس به یانى زورو زات کا *** کهوهک قلب الاسه د قه لبى ئه سه د لهم شیره له رزانه
ترجمه :
بگوئید روبه صفتان نفاق اندیش این صحرا را که دورى گزینند زیرا اکنون نوبت شیر مردان على (علیه السلام)است.
به کدامین قدرت و جرأت کسى مى تواند قدرت و جرأت او را بیان کند. او کسى است که حتى دل شیر هم از بیان زور بازویش مى لرزد.
شه وى هجرهت له مه ککه ئه حمه دو سه دیق که ده ر باز بوون *** له جیگه ى ئه حمه دا حه یده ر به شییر ونوست شیرانه
عه دو وه ختى عه لى یان دى لى جیى ئه حمه د، له جى مات بوون *** له هه ر کوى ده ر که وى گویى شیر به لى ریوى هه راسانه
ترجمه:
شب هجرت که حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) با ابوبکر به مدینه رفتند، حضرت على (علیه السلام)مانند شیر در جاى احمد خوابید. دشمنان وقتى حضرت على (علیه السلام) را در خوابگاه پیامبر دیدند، حیران شدند زیرا على (علیه السلام) هر جایى که ظاهر مى شد مانند شیر دشمنان روبه صفت را هراسان مى کرد.
خونا ویرم بلیم ده ستى عه لى و ده ستى خودا یه کبوون *** ئه ترسم پیم بلین ; شیعه ى عه لى ئهم کونه سوفیانه
قسه ى قه لعى ده رى خه یبه ربه ده ست ئه و حه یده ره ناکهم *** به دلا یادى ئه و به حسه ئه گه ربى دتیه جولانه
ترجمه:
جرأت نمى کنم بگویم دست على (علیه السلام) در جنگ خیبر و دست خدا یکى بودند مى ترسم به من بگویند شیعه شده این کهنه سنى پیر .
سخنى نیز درباره کندن در خیبر توسط آن امام بزرگوار نمى گویم (لازم نیست) مى ترسم اگر این بحث را بکنم دل مردم به لرزه بیفتد.
خه لاتى (لافتى) ئهم شان، خه لاتى (هل اتى) ئه و شان *** نیشانى شانى شانى شان به ئه و شانه به ئهم شانه
فدات بم تاقه سوارى ابن عمى ئه حمه دى موختار *** که بى تو خانه ویرانه نهک ئیرانه چ ئیرانه
ترجمه:
خلعت لافتى الا على، لا سیف الا ذوالفقار را پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) به وى عطا کرد و خلعت (هل اتى) نشانه شأن و منزلت این بزرگوار است که خدا به او عطا کرده است.
فدایت بشوم اى تک سوار ابن عم رسول الله(صلى الله علیه وآله) بدون تو خانه ویران است چه اینجا و چه آنجا.
عه لى ئینسانى عه ینه ینه له عه لى بابى حه سه نه ینه *** عه لى بابى مه دینه ى علمه نهک هه ر بابى ئه و دوانه
ئه سه دوالا غالب عه لى ابن تالب *** عه زییز نالیم وه کو جانه دلى جان ئه لفى نیوجانه
ترجمه:
على انسان بزرگى است. على (علیه السلام) پدر حسن و حسین و دروازه مدینه علم است.
لقبش اسد الله غالب و به نام على بن ابى طالب مشهور، او امام و عزیز مسلمانان است.
نیه شمشیر و شیر ئه لا عه اى و ذوالفه قارى بهس *** عه جب لهم شیرى به رانه، زهى لهم شیرى غه رانه
سه دف بو سلبى حه یده رنه سلى ئه حمه ددانه یى گه و هه ر *** دو دوره ى فاتیمه و حه یده ر یه کى یهک دورى یه کدانه
ترجمه :
هیچ شیرى چون على (علیه السلام) و هیچ شمشیرى چون ذوالفقار نیست، همه از زور بازوى على(علیه السلام)مى ترسند.
خداوند از صلب حیدر دو گوهر دردانه آفرید، دو دّر مروارید فاطمه (علیها السلام)و حیدر(علیه السلام) یعنى حسن و حسین (علیهما السلام) یک یک خود دردانه و بى همتا هستند.
پیامبر فرمود (ذریة کل نبى فى صلبه و جعل ذریتى فى صلب على بن ابى طالب)
6 - استاد عبدالکریم مدرس
استاد ملا عبدالکریم مدرس یکى از مشاهیر و دانشمندان کردستان عراق است ملا عبدالکریم استاد دانشگاه بغداد و سر دبیر مجله ادباى کُرد بود. از او تألیفات زیادى به یادگار مانده که از آن جمله مى توان، کتاب شجره بزرگان (در شناخت شجره سادات کردستان عراق) را نام برد.
از اشعار اوست در مدح على (علیه السلام).
ئه بو تالبه بابى ئهم زاته *** دایکى فاتیمه عالى سه فاته
سه ناى ئهم شه خسه نایه ته ده فته ر *** ئه وبوو فاتحى قه لاى خه یبه ر
ترجمه:
پدر این بزرگوار، ابوطالب است و مادرش فاطمه زنى پاکدامن و بزرگوار. تعریف این بزرگوار در دفتر نمى گنجد، او فاتح قلعه خیبر است.
له غه زاى ئو حود ئه و ئه سه دو للا *** ساحیب سوپا بو خاوه نى ئالا
ئه میر بوو عه لى به ئه مرى خاتم *** بو مه حوى بتى تایفه ى حاتم
ترجمه:
در غزوه احد، او داراى سپاه و پرچم بود. على (علیه السلام) امیر و فرمانده بود براى محو کردن طایفه حاتم.
ئه و بو فدایى بوگیانى حه زرهت *** نوست له جیى حه زرهت شه وه که ى هجرهت
.........
مه عناى ئهم قه سه له حه دسیایه *** من شارى علمم عه لى ده رگایه.
ترجمه:
على (علیه السلام) بود که جان خود را در شب هجرت فداى پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرد و در خوابگاه او خوابید پیامبر در حق او گفته من شهر علمم و على دروازه آن.
7 - قانع مریوانى
شیخ محمد فرزند شیخ عبدالقادر، معروف به قانع مریوانى از شاعران بزرگ کُرد است. وى به سال 1318 در آبادى ریشین از توابع شهرزور به دنیا آمد و به سال 1385 هـ. ق در آبادى لنگه دى از دهات پنجوین - کردستان عراق رخت از جهان فرو بست.
از اشعار اوست در مدح پیامبر (صلى الله علیه وآله):
یا رسول الله به حه قى ئال و به یتى تاهرین *** سه رکزو ئاشفته حالى ده ستى شه یتانم مه که
ئینتزارى فه یزى لوتفى تون هه مو عه رب و عه جهم *** غه یرى ئالى تا هرینت ده سته دامانم مه که
ترجمه:
یا رسول الله به حق اهل بیت پاک و مقدست، مرا از شر شیطان دون برهان. همه از عرب گرفته تا عجم به انتظار لطف و کرم تو صف کشیده اند. یا رسول الله! مرا محتاج هیچ کس جز اهل بیت مقدست نکن.
منابع و ماخذ
1 - قرآن کریم.
2 - سلسله نقشبندى، رحمان مصباح قاضى، انتشارات سیدیان.
3 - مجله کردى آوینه، شماره هاى (4، 6، 7، 32 و 33).
4 - دیوان حمدى، ملا عبدالکریم مدرس، چاپ عراق.
5 - دیوان مستوره کردستانى به کوشش احمد کرمى.
6 - دیوان شیخ رضا، چاپ عراق.
7 - دیوان مولوى، چاپ عراق.
8 - دو لگه له روانگه ى شاعیرانى کورد داود قه ره ولووسى.
9 - بنه ماله ى زایناران، ملا عبدالکریم مدرس.
10 - مشاهیر کرد ج 1 و 2 و 3، بابا مردوخ روحانى، چاپ سروش.
11 - شاعر کُرد پارسى گوى، سید عبدالحمید حیرت سجادى.
12 - مناقب امام رضا در شعر شاعران کرد اهل سنت، روزنامه رسالت، احمد زینى وند.
13 - لغت نامه کردى - فارسى (هه نبانه بورینه) استاد هژار، چاپ سروش.
14 - مناقب امام جعفر صادق در شعر شاعران کرد اهل سنت شافعى، احمد زینى وند، روزنامه رسالت، چهارشنبه 21 بهمن 1377.
15 - ادبیات فارسى در کردستان عراق، کتاب در دست چاپ احمد زینى وند.
16 - ادبیات فارسى در کردستان ترکیه، کتاب آماده چاپ احمد زینى وند.
17 - سادات کردستان، مقاله چاپ شده از نویسنده مقاله در روزنامه برادرى کردستان عراق.
18 - حرکت تاریخى کرد به خراسان، ج 2 کلیم، الله توحدى
- ۹۳/۱۱/۰۷